انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

مرضیه نیکویی شاعر اقلیدی

بانو "مرضیه نیکویی"، شاعر و دبیر رسمی آموزش و پرورش (کارشناس تربیت معلم قرآن مجید از دانشگاه شیراز) زاده‌ی سی آبان ماه ۱۳۵۴ خورشیدی در اقلید فارس است.

  ادامه مطلب ...

شاعر

وَ آمدیم تا،

  شاعر شویم؛

عاشق شدیم!

...

شعر اما،

ما را از آب و نان انداخت!

 



#لیلا_طیبی (رها)

سویتا رحمانی شاعر افغانستانی

بانو "سویتا رحمانی" فرزند "محمد علی" شاعر افغان زاده‌ی سال ۱۳۵۸ خورشیدی در ولایت فاریاب است. 

  ادامه مطلب ...

ماه

شەوانی زۆره

هێچ کات و وەختی 

مانگ له آسمان دەر نائی 

بڵام تا مانگی رووی تۆ  

     لە شوگارانم ئه‌تاوه.


◇ برگردان فارسی:


شب‌های بسیاری است که هیچ ماه در آسمان نمی‌تابد  

آخر تا که ماه روی تو پیداست، ماه به خود جسارت تابش نمی‌دهد.

 

#زانا_کوردستانی

من درختی سبزم

ذهنم،
   ریشه دواند‌ه‌؛
َتنه‌ام،
 خورشید را می‌بوسد
وَ آزادی،،،
بر شاخه‌هایم آشیانه کرده‌ست.
                         ...
آه،،،
  --من درختی سبزم!




#لیلا_طیبی (رها)

کتاب ناونی سلام

▪ ناوَنی سِلام منتشر شد!


  ادامه مطلب ...

کتاب سلام ناونی منتشد شد

▪ ناوَنی سِلام منتشر شد!


کتاب "ناوَنی سِلام" مجموعه‌ی ۵۵۵ کلمه، مَثل و اصطلاح گویش نهاوندی، گردآوری و نگارش، خانم لیلا طیبی (رها)، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی چاپ و منتشر شد. 

این کتاب چاپ اول تابستان ۱۴۰۱ انتشارات گنجور در قطع رقعی و ۸۴ صفحه با جلد چهار رنگ شومیز براق، کاغذ کرم مرغوب، رنگ تک در شمارگان ۵۰۰ جلد با شماره شابک ۵-۱۱۴-۳۰۲-۶۲۲-۹۷۸ و بهای ۵۰ هزار تومان روانه‌ی بازار کتاب شده است.

در کتاب "ناوَنی سِلام"، ۵۵۵ کلمه، مَثل و اصطلاح گویش نهاوندی که بعضی از آنها به کلی از زبان مردم آن دیار حذف و منسوخ شده، گنجانده و با توضیحاتی مختصر اما کافی، برای مخاطب ارائه شده است.

لیلا طیبی (رها) زاده‌ی ۱۳۶۹ نهاوند، کاشناس ارشد مشاوره، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی‌ست که تاکنون از او شش مجموعه‌ی شعر چاپ و منتشر شده است.

 


کیومرث عباسی شاعر کوردزبان

استاد "کیومرث عباسی قصری" شاعر کوردی‌گوی با گویش کلهری، در سال ١٣٢٠ خورشیدی، در قصرشیرین به دنیا آمد و مدت‌ها ساکن تهران بود. ایشان در شعر "قصری" تخلص می‌کند.

  ادامه مطلب ...

جوانه

ئه‌من 

پژەپۆ ئیشکه‌م

تێکشکاوم له دارم

دیتر نیمه 

له ڕەت

پژاڵ به‌سته‌نه‌و!


◇ برگردان فارسی:


من همان شاخه‌ی خشک‌ام

شکسته ز تن درخت،

دِگرم نیست در اندیشه جوانه زدنی...

 

 

#زانا_کوردستانی

تقویم

ڕۆژئەژمێر 

چه‌ند مانگه 

نه‌هاتنت  

ئه‌یکیشی به په‌چه‌کم!


◇ برگردان فارسی:


تقویم ماه‌هاست 

نیامدن‌ات را به رخ‌ام می‌کشد.

 


#زانا_کوردستانی

راهبه خشنود

بانو "راهبه خشنود" زاده‌ی ۲۸ خرداد ۱۳۵۹ خورشیدی در شهرستان خرم‌آباد، نویسنده، شاعر، فیلم‌نامه‌نویس، مدرس و مربی آموزش شعر و داستانویسی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. وی نویسنده‌ی سریال «سی دا» است.


  ادامه مطلب ...

محمد آصف فکرت شاعر افغان

زنده‌یاد "محمّد آصف فکرت هروی"، نویسنده، شاعر و پژوهشگر، فهرست‌نگار و نسخه‌پژوه، مصحح متون، و مترجم افغانستانی از چهره‌های برجسته زبان و ادبیات فارسی بود و به زبان‌های فارسی، پشتو، عربی و انگلیسی تسلط داشت.

  ادامه مطلب ...

خاطرات یک الاغ

کتاب جذاب و خواندنی "خاطرات یک الاغ" نوشته‌ی خانم "سوفی سگور" نویسنده‌ی فرانسوی‌ست ...  ادامه مطلب ...

نعمت معماریان شاعر نهاوندی

استاد "نعمت معماریان" معلم، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی، زاده‌ی نخستین روز بهمن ماه سال ۱۳۲۸ خورشیدی، در شهر نهاوند است.

  ادامه مطلب ...

فرشته

در شهر ما، هر کس که می‌میرد

آن‌قدر از او تعریف و تمجید می‌کنند،

که از خودت می‌پرسی: 

-- آیا فرشته‌ای نبود؟!



شعر: #تنها_محمد 

برگردان: #زانا_کوردستانی

ساده

بنگر که وسایل فراموش کردنت

چقدر ساده و زیاد است:

مرده‌شور و 

تابوت و 

یک متر زمین!



شعر: #تنها_محمد 

برگردان: #زانا_کوردستانی

حادثه

هر روز میان غم و غصه‌ی نبودنت،

سخت‌تر از آنان می‌میرم

که در حوادث مرده‌اند.



شعر: #تنها_محمد 

برگردان: #زانا_کوردستانی

تشبیه

نمی‌دانم جای خالی تو را،
به چه چیز تشبیه کنم،
اما خوب می‌دانم 
با هفت میلیارد انسان و 
تمام ستارگان هم پر شدنی نیست.

شعر: #تنها_محمد
برگردان: #زانا_کوردستانی

پرتو کرمانشاهی

استاد نامیرا، "علی‌اشرف نوبتی" متخلص به "پرتو کرماشانی"، شاعر کورد ایرانی زاده‌ی ۶ مهر ماه ۱۳۱۰ خورشیدی در برزه‌دماغ کرمانشاه بود؛ که به دو زبان فارسی و کوردی شعر می‌سرود.

  ادامه مطلب ...

فردین کوراوند

"فردین کوراوند"،  شاعر،  مدرس، داستان ‌نویس، روزنامه‌نگار، فعال مطبوعاتی و رئیس "انجمن قلم شهرزاد" و انجمن شعر "سه‌شنبه‌های مهربان" زاده‌ی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، شهر اهواز است.

  ادامه مطلب ...

فراموشی

حتی با فراموش کردنم،

یاد نمی‌گیرم، 

فراموش کردنت را.



شعر: #تنها_محمد 

برگردان: #زانا_کوردستانی

کتاب با دست من گلوی کسی را بریده‌اند

نگاهی به کتاب "با دست من گلوی کسی را بریده‌اند" 



  ادامه مطلب ...

طیبه قاسمی شاعر مینابی

طیبه قاسمی در سال ۱۳۶۸ در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد.   ادامه مطلب ...

پیشمرگە

پێشمه‌رگه 

هه‌ڵبه‌ستیکه!

لبه‌ر کوڵی دڵی کوردستان

شێعری سەربەستی وت و وێژ دەکات.


▪ برگردان فارسی:


پیشمرگه،

شاعری‌ست!

که برای غم کوردستان

شعر آزادی می‌سراید.


 

#زانا_کوردستانی


* خەڵاتیک بۆ گەلی پێشمەرگەکانی مۆسەلمانی کورد

کردستان

ساتی دەنۆسم: کوردستان
هل‌بەستەکانم که‌وکی ده‌بن
تین و تێنی هەڵاتن 
به‌ری کێنی 

▪ برگردان فارسی:

وقتی می‌نویسم: کوردستان
شعرم کبکی می‌شود
تشنه می‌دود
به سوی چشمه.
 
 
#زانا_کوردستانی

گل‌های رازقی




نسیم زمزمه‌کنان:

گل‌های رازقی 

بوی تو را دارند!


 

#لیلا_طیبی (رها)

شجیعه شجاع کریمی

استاد بانو، "شجیعه شجاع کریمی" مشهور به "علوی مقدم" پایه‌گذار ادب استان هرمزگان و عضو انجمن ادبی ایران در سال ۱۳۱۷ متولد شد. پدرش افسر بود. دوران کودکی و نوجوانی را در شهرهای مختلف ایران گذراند و با آداب و رسوم مردم کشور آشنا شد.
 
ادامه مطلب ...

تبعیدی

وڵاتی من، خۆی سرگوون‌خانه‌یکه 

دیر و هاوێر لە زمان و جلوبەرگ و ئایینم 

چه سنه بێم،

یان کرماشان،

غوربه‌ت و سرگەشتەن پەنی و پەیاس.


▪ برگردان فارسی:


سرزمینم خود تبعیدگاهی‌ست 

دور از زبان و لباس و آیینم 

چه سنندج باشم،

چه کرمانشاه،

غربت و تبعید هویداست...

 

 

#زانا_کوردستانی

درخت احساس


--در باغچه،

--در باغ،

یا جنگل؛

هرجا که پا بگذاری

درخت احساسم،

--پوست می‌ترکاند!


 

#لیلا_طیبی (رها)

برگردان شعرهایی از دریا حلبجه‌ای توسط زانا کوردستانی

▪پنج شعر از دریا حلبچه‌ای با برگردان زانا کوردستانی 



(۱)

[پدر جان!] 

پدر جان!

عید در راه است  

نرم‌نرمک می‌آید  

مردم در پی تهیه‌ی مایحتاج‌های خود هستند 

دل من هم تنها، دیدارت را احتیاج دارد 

و دست به دعا شده و هزار و یک دعا برای دیدنت کرده است.  

...

پدر جان!

کمی به عید مانده

یک یا دو هفته دیگر می‌آید

و ایام عید شیرین خواهد بود

اما چشمان من برای شیرینی چهره‌ی تو گریان خواهد بود.

...

پدر جان!

من دختر کوچولوی پیشین تو نیستم 

برای لباس تازه گریه نمی‌کنم 

برای عیدانه از مادرم بهانه نمی‌گیرم

خانه به خانه برای نقل و شیرینی نمی‌روم

لب‌هایم را با خوردن شاه‌توت قرمز نمی‌کنم 

یادت افتاده‌ام

در فکر و خیال خودم برایت گریانم 

چرا دیگر ناپیدایی؟!.

...

پدر جان!

می‌گویند خداوند بسیار مهربان است 

تو پیش خدایی، می‌دانم!

می‌توانی به خدا بگویی، اجازه‌ی بدهد که بیایی؟!

تا همگی با هم، در کنار مادرم باشیم 

و این عید را برایش تبدیل به بهترین عید کنیم.

...

پدر جان!

تو برگرد

عهد می‌بندم از تو هیچی نخواهم 

لباس و کفش تازه از تو نمی‌خواهم 

عیدانه هم ازت نمی‌گیرم

قول می‌دهم 

آنقدر با آمدنت نگاهت کنم

عید که شد

دیگر بهانه‌ای نداشته باشم...

قول می‌دهم 

جز آغوشت 

هیچ چیز از تو نخواهم

قول می‌دهم.

  ادامه مطلب ...