انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

الهام سرگلی شاعر سیریکی

بانو "الهام سرگلی" شاعر هرمزگانی، زاده‌ی سال ١٣٧٣ خورشیدی، در سیریک است.

  ادامه مطلب ...

علی خاکزاد شاعر مازنی

زنده‌یاد "علی خاکزاد" شاعر مازنی اهل آمل بود. 

  ادامه مطلب ...

طیفور بطحایی تویسنده‌ی سنندجی

زنده‌یاد "طیفور بطحایی" فعال سیاسی چپ، نویسنده و فیلم‌ساز ایرانی، فرزند پنجم خانواده‌ای هشت فرزندی ساکن محله‌ی جورآباد در سنندج دیده به جهان گشود. 

  ادامه مطلب ...

افشین معشوری شاعر لنگرودی

استاد "افشین معشوری"، شاعر، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار گیلانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۸ خورشیدی، در لنگرود است.

  ادامه مطلب ...

آریا پورفریاد شهرویی شاعر خوزستانی

دکتر "یونس شفیعی" با نام هنری "آریا پورفریاد شهرویی" شاعر، نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار خوزستانی، زاده‌ی یکم مهر ماه ۱۳۵۸ خورشیدی، در اهواز و اکنون ساکن کرج است.

  ادامه مطلب ...

کنیاز ابراهیم میرزایف نویسنده‌ی قزاقستانی

دکتر "کنیاز ابراهیم میرزایف"، نویسنده، محقق و کُردشناس مشهور آسیای مرکزی و رئیس اتحادیە‌ی کُردهای قزاقستان بود.

  ادامه مطلب ...

ابوالفضل حکیمی شاعر نی‌ریزی

آقای "ابوالفضل حکیمی" شاعر ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۶۵ خورشیدی، در نی‌ریز استان فارس است.

  ادامه مطلب ...

حسین نیک سرشت شاعر املشی

استاد "حسین نیک‌سرشت کومله"، شاعر، نویسنده، اسلام‌شناس، روزنامه‌نگار، ویراستار، منتقد ادبی برگزیده‌ی کشور و پهلوان پیشکسوت گیلانی، زاده‌ی چهارم مهر ماه ۱۳۴۴ خورشیدی در املش می‌باشد.

  ادامه مطلب ...

چند شعر کوتاه از رها فلاحی

▪چند شعر کوتاه از رها فلاحی 


 

(۱)

دنیایم، 

پر از شعرهای ناگفته است

و من تنها!


 

(۲)

ساعت دیواری 

تیک تاک کنان 

فریاد می‌زد:

وقت طلاست!


 

(۳)

به گلی خشکیده

سلام کردم و گفتم:

تو چقدر زیبایی!


 

#رها_فلاحی

#هاشور


عزیز کلهر شاعر خرم آبادی

استاد "عزیز کلهر" شاعر، نویسنده و مترجم لرستانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۳ خورشیدی، در خرم‌آباد است.

  ادامه مطلب ...

زانا قزوینه شاعر کنگاوری

استاد "زانا قزوینه" (ایشان سال‌هاست که اسم شناسنامه‌ای خود را از قدرت به زانا تغییر داده‌اند) شاعر، نقاش، ترانه‌سرا، محقق و طراح دکور کرمانشاهی، زاده‌ی یکم مهر ماه ۱۳٥۰ خورشیدی در روستای قزوینه واقع در هجده کیلومتری کنگاور است.

  ادامه مطلب ...

شعرهایی از هیمن لطیف با ترجمه‌ی زانا کوردستانی

▪ برگردان شعرهایی از #‌هیمن_لطیف شاعر کرد عراقی با انتخاب و ترجمه‌ی #زانا_کوردستانی


  ادامه مطلب ...

حدیث بداق شاعر خرم‌آبادی

بانو "حدیث بداق" متخلص به "غزل بانو"، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، شاعر، نویسنده و مجری صدا و سیما زاده‌ی ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ خورشیدی، در خرم آباد، از ایل چگنی است.

  ادامه مطلب ...

آرش کرمانشاهی شاعر کرمانشاهی

استاد زنده‌یاد "محمد شکری"، متخلص به "آرش"، و شهرت یافته با "آرش کرمانشاهی"، شاعر، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار پیشکسوتِ و دبیر بازنشسته‌ آموزش و پرورش، زاده‌ی سال ۱۳۲۲ خورشیدی، در کرمانشاه بود.

  ادامه مطلب ...

عاقله قریشی شاعر افغانستانی

بانو "عاقله قریشی" فرزند "لاجمیر خان" شاعر افغانستانی، در سال ۱۹۶۸ میلادی، در شهر کابل زاده شد و اکنون در شهر ملبورن استرالیا ساکن است.

  ادامه مطلب ...

ناظر شرفخانه‌ای شاعر شبستری

استاد زنده‌نام "محمدرضا ملک‌پور" شاعر ایرانی و از صاحب‌نظران طراز اول معاصر ادب و زبان ترکی، متخلص به «ناظر شرفخانه‌ای» زاده‌ی ۲۳ خرداد ۱۳۱۷ خورشیدی در بندر شرفخانه، منطقه گونئی شهرستان شبستر آذربایجان بود.

  ادامه مطلب ...

فرامرز سه‌دهی شاعر بهبهانی

استاد "فرامرز سه‌دهی"، شاعر و نویسنده ایرانی زاده‌ی سال ۱۳۴۱ خورشیدی در بهبهان است. 

  ادامه مطلب ...

الهام چگنی شاعر دورودی ساکن اهواز

بانو الهام چگنی (جودکی) شاعر لرستانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در دورود است، که سال‌هاست به اهواز مهاجرت کرده است.

  ادامه مطلب ...

داستان کوتاه آب

آب

صدای تلویزیون بلند بود. زهرا روی مبل نشسته بود. هانا، عروسک نخی‌اش را در دست داشت و موهای مشکی‌اش را مرتب می‌کرد. او بدون اینکه به تلویزیون نگاه بکند به صدای خانمی که در تلویزیون حرف می‌زد؛ گوش می‌داد‌. پدرش جلوی تلویزیون، دو متکا گذاشته بود روی هم و روی آنها لم داده بود و داشت به برنامه نگاه می‌کرد.
- متاسفانه نه تنها ایران بلکه بیشتر کشورهای جهان در بخش‌های وسیعی دچار خشکسالی و کمبود آب هستند و با این وجود بیشتر مردم با اسراف...
زهرا نگاهش به صفحه‌ی تلویزیون خیره شد.
- بابایی؟!
- جون بابا!
- اسراف یعنی چی؟!
پدر زهرا رو به او کرد و با لبخندی بر لب و مهر و محبتی که در چشمانش می‌درخشید گفت: اسراف یعنی زیاده روی، یعنی حیف و میل کردن! یعنی بیش از نیازت استفاده کنی!
- مثلا چی؟
- مثلا خوراکی، برق، گاز یا حتی آب!
- آب؟!
- آره دخترم! آب! الان کشور ما چند سالیه درگیر خشکسالیه!
- خشکسالی یعنی بارون و برف نمیاد؟!
- نه که نمیاد؛ میاد ولی خیلی کمتر از اون حد و اندازه‌ای که آب برای همه‌ چی کافی باشه! ما اونقدر آب نداریم که هم برای خوردن برسه، هم برای کشاورزی استفاده کنیم و هم برای سایر کارهای دیگه؛ اما متاسفانه هنوز عده‌ای این وضعیت رو جدی نگرفتن یا از روی عمد یا از روی نادانی دست به اسراف و زیاده روی در مصرف آب می‌زنن!
- چطوری بابایی؟!
- مثلا میریم حموم موقعی که با آب کار نداریم باید آب رو ببندیم، یا اینکه موقع مسواک زدن نباید یک ریز شیر آب باز باشه!
- یعنی آقای احمدی، بابای بهناز هم که با شلنگ آب ماشینش رو می‌شوره، اسراف میکنه؟!
- آره دخترم، اون کار هم اسرافه! ده‌ها مورد دیگه هم هست که خودت دقت کنی می‌تونی بفهمی!
زهرا چند ثانیه‌ای به فکر فرو رفت. دوباره به پدرش نگاهی انداخت. با قیافه‌ای پرسشگرانه، صورت پدرش را نگاه کرد. چند تاری موی سفید توی ریش‌اش خودنمایی می‌کرد. 
پدرش از سر جایش بلند شد و تلویزیون را خاموش کرد و رفت توی حیاط پیش پدربزرگ.
سوال‌های زیادی در ذهن زهرا بی‌جواب مانده بود. چطور می‌توانست جلوی اسراف آب را بگیرد. چه راه‌هایی برای ذخیره و کمتر مصرف کردن آب بود و سوال‌های زیادی دیگر.
عصر که فاطمه خواهرش از مدرسه برگشت؛ سراغش رفت و از تصمیم‌اش برای جلوگیری از اسراف آب و پیدا کردن راه‌هایی برای کمتر مصرف کردن آن گفت.
فاطمه کلاس ششم بود و سه سال از زهرا بزرگتر بود. دختر درس‌خوان و باهوشی بود و خیلی زهرا را دوست داشت و در اغلب کارها به او کمک می‌کرد.
- اینکه خیلی عالیه! منم هرکاری بتونم برای این کار انجام میدم!
در همین حین با دیدن پدربزرگ که سراغ شلنگ آب رفته بود تا باغچه‌ی کوچک داخل حیاط را آب بدهد؛ به همدیگر نگاهی انداختند.
- زهرا جونم چطوره از باغچه شروع کنیم! می‌دونی هر بار پدربزرگ به باغچه آب میده چند لیتر آب الکی هدر میره!
- آره آبجی فکر خوبیه! ولی باید چکار کنیم؟!
فاطمه در حالی که به پدربزرگ و فشار شدید آبی که از شلنگ توی دستش نگاه می‌کرد جواب داد: به نظرم بهتره اول توی گوگل جستجویی بکنیم؛ حتما راه‌های برای کاهش مصرف آب پیدا خواهیم کرد.
-خیلی خوبه! اگر هم پیدا نکردیم می‌تونیم از بابایی و مامان کمک بگیریم؛ مطئمنم اونها می‌تونند به ما کمک کنن!
- آره! اونم فکر خوبیه.
فاطمه لپ‌تاپش را که روی میز تحریرش بود؛ روشن کرد و شروع به نوشتن و جستجو کرد. زهرا هم کنارش داشت نگاه می‌کرد.
ده‌ها و شاید صدها راه و روش برای جلوگیری از مصرف زیادی آب وجود داشت. برای باغچه و باغ از روش‌های قطره بارانی، قطره چکانی و... می‌شد استفاده کرد. آنها تصمیم گرفتند با استفاده از روش قطره چکانی برای باغچه از مصرف زیاد آب جلوگیری کنند. برای اینکار نیاز به برخی وسایل و انجام کارهای تخصصی بود. دو تایی سراغ پدرشان رفتند و قضیه‌ را با او در میان گذاشتند.
- خیلی خوبه این تصمیم و ایده‌ی شما! برای این کار ابتدا نیاز به تهیه مقداری لوله و تعدادی قطره چکان و همچنین یک شیر قطع کن و چند تا دیگه خرت و پرت هست!
- از کجا باید تهیه کنیم؟
- میرم میخرم! شما هم دوست دارید می‌تونید با من بیایید که با هم بخریم و برگردیم.
دخترها با پیشنهاد پدرشان موافقت کردند.
- پس تا من میرم لباس بپوشم و آماده بشم شما دو تا فرشته‌ی قشنگ من برید و فاصله‌ی لوله‌ی شیر آب حیاط تا باغچه و طول باغچه رو اندازه بگیرید که برای خرید لوله بدونیم چند متر نیاز داریم.
- باشه بابایی!
- یه چیز دیگه!
هر دو دختر با هم جواب دادند: چی؟!
- ببینید چند درخت و بوته تو باغچه هست؟ باید به اون تعداد قطره چکان بخریم!
- باشه!
توی باغچه‌ی دو درخت خرمالو، یک درخت انگور که شاخه‌هاش نصف آسمان حیاط را پوشانده بود و سایه‌بان حیاط شده بود و سه بوته‌ی رز قرمز و یک بوته‌ی گل اختر بود.
بعد از خرید وسایل برگشتند و پدر با کمک دخترهایش دست به کار شدند. پدر بزرگ هم روی صندلی زیر سایه‌ی دختر انگور نشسته بود. مادرشان هم با یک پارچ شربت به‌لیمو یخ و چند لیوان، کنارش روی کنده‌ی درختی نشسته بود.
کار گذاشتن لوله و قطره‌چکان‌ها یک ساعتی وقت برد. وقتی تمام شد؛ به فاطمه گفت که شیر آب را باز کند و آب وارد لوله‌های شد و لحظاتی بعد قطرات آب از قطره چکان‌ها پای درختان می‌چکیدند و دیگر آن حجم زیاد آب بی‌خودی توی باغچه نمی‌ریخت.
پدر بزرگ لیوان شربتش را سر کشید و در دل از نوه‌های خوبش تشکر کرد.

#رها_فلاحی 

هیلدا احمدزاده شاعر رشتی

بانو "هیلدا احمدزاده" شاعر، ترانه‌سرا و ویراستار گیلانی،  زاده‌ی نخستین روز از سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در رشت و اکنون ساکن تهران است.

  ادامه مطلب ...

هیلدا احمدزاده شاعر رشتی

بانو "هیلدا احمدزاده" شاعر، ترانه‌سرا و ویراستار گیلانی،  زاده‌ی نخستین روز از سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در رشت و اکنون ساکن تهران است.

  ادامه مطلب ...

فرشاد عربی شاعر کامیارانی

استاد "فرشاد عربی دیزگرانی"، شاعر و معلم کردستانی، زاده‌ی سوم فروردین ماه ۱۳۵۴ خورشیدی، در یکی از روستاهای شهرستان کامیاران است. 

  ادامه مطلب ...

سارا بهادری شاعرایرانی

بانو "کیانا بهادری" با نام هنری "سارا بهادری" شاعر و دبیر آموزش و پرورش اهل ایران است.

  ادامه مطلب ...

دراگو اشتامبوک شاعر اهل کرواسی

دکتر "دراگو اشتامبوک" شاعر و سفیر جمهوری کرواسی در تهران زاده‌ی سال ۱۹۵۰ میلادی، در یکی از جزایر کرواسی است. 

  ادامه مطلب ...

نگین فرهود شاعر خوزستانی

بانو "نگین فرهود" شاعر خوزستانی، زاده‌ی سال ۱۳۶۰ خورشیدی و اکنون ساکن تهران است.


  ادامه مطلب ...