انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

رضا علیپور شاعر سقزی

آقای "رضا علیپور" شاعر آوانگارد، نویسنده و روزنامه‌نگار کردستانی زاده‌ی سال ۱۳۵۶ خورشیدی، در شهر سقز، دبیر پیشین بخش کُردی هفته‌نامه‌های سیروان و روژهه‌لات در کردستان بوده است.


  ادامه مطلب ...

آرش آقایی شاعر پلدختری

آقای "آرش آقایی بازگیر" متخلص به "کشکان" شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی لرستانی، زاده‌ی سال ۱۳۶۵ خورشیدی، در پلدختر است.


  ادامه مطلب ...

مریم رضایی شاعر اسلام‌آبادی

خانم "مریم رضایی" شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی مهر ماه ۱۳۶۳ خورشیدی در اسلام‌آباد غرب است.

  ادامه مطلب ...

شهین راکی شاعر مسجد سلیمانی

بانو "شهین راکی" شاعر خوزستانی، زاده‌ی سوم اسفند ماه ۱۳۳۴ خورشیدی، در مسجد‌سلیمان است.

  ادامه مطلب ...

شهین راکی شاعر مسجد سلیمانی

بانو "شهین راکی" شاعر خوزستانی، زاده‌ی سوم اسفند ماه ۱۳۳۴ خورشیدی، در مسجد‌سلیمان است.

  ادامه مطلب ...

سید صادق خاموشی شاعر اسلام‌آبادی

آقای "سید صادق خاموشی" فرزند "سید خداداد خاموشی"، زاده‌ی اسفند ماه ۱۳۶۹ خورشیدی، در شهرستان اسلام‌آباد غرب است.

  ادامه مطلب ...

نگار جمشیدنژاد شاعر تهرانی

بانو "نگار جمشیدنژاد" شاعر ایرانی، زاده‌ی ۱۵ دی ماه ۱۳۵۴ خودشیدی در تهران است.

  ادامه مطلب ...

مسعود احمدی شاعر کرمانی

استاد زنده‌یاد "مسعود احمدی"، شاعر و ویراستار ایرانی، در دهم مرداد ۱۳۲۲ خورشیدی، در کرمان دیده به جهان گشود.

  ادامه مطلب ...

علیرضا فراهانی شاعر ایرانی

آقای "علیرضا فراهانی" شاعر توانخواه ایرانی‌، زاده‌ی سال ۱۳۶۱ خورشیدی بود، که در روز پنجشنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ به علت نارسایی قلبی درگذشت.


  ادامه مطلب ...

فرخ تمیمی شاعر نیشابوری

استاد "فرخ تمیمی" شاعر و مترجم ایرانی، فرزند "میرزا محمدخان طالقانی"، در ۱۱ بهمن ماه سال ۱۳۱۲ خورشیدی در شهر نیشابور دیده به جهان گشود.

  ادامه مطلب ...

یون فوسه شاعر و نویسنده‌ی نروژی

آقای "یون فوسه" به عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس معاصر نروژی و یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسان زنده دنیا شناخته شده است، که توانست در سال ۲۰۲۳ میلادی، به عنوان صد و شانزدهمین برنده نوبل ادبیات، این مهم را به دست بیاورد.

وی این جایزه را «برای نمایشنامه‌ها و نثرهای بدیعش که صدای ناگفتنی را می‌دهد» به دست آورد. 

آکادمی سوئدی نوبل در جریان اعلام این نویسنده به عنوان برنده نوبل ادبیات امسال، از کتاب‌های «دیگر نام»، «من چیز دیگری است» و «نام جدید» که در فاصله سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ منتشر شدند به عنوان دستاوردهای بزرگ فوسه یاد کرده است.

همچنین "آندرس اولسون" رئیس کمیته نوبل در قالب بیانیه‌ای ضمن مقایسه فوسه با نویسندگانی همچون "ساموئل بکت"، "توماس برنهارت" و "گئورگ تراکل"، این نویسنده نروژی را به عنوان فردی توصیف کرده که پیوندهای زبانی و جغرافیایی را با تکنیک‌های هنری مدرنیستی ترکیب می‌کند.

او کارنامه‌ی ادبی قابل توجهی از جمله ۴۰ نمایش‌نامه،‌ چندین رمان، شعر، مجموعه مقاله، کتاب کودک و ترجمه دارد، و یکی از پر اجراترین نمایش‌نامه‌نویسان اروپا محسوب می‌شود.

یون فوسه در سال ۱۹۵۹ میلادی، در غرب نروژ به دنیا آمد، دوران کودکی را در ساحل دریا قد کشید و بالید و در برگن به مدرسه و دانشگاه رفت و جامعه شناسی و فلسفه خواند. 

منتقدان صاحب نام و محققان بسیاری درباره یون و آثارش کتاب ها و رساله های زیادی نوشته اند، آن چنان که حجم آنها از آثار خود یون افزون تر است.

فوسه نخستین‌بار در سال ۱۹۹۹ میلادی به دنبال اجرای نمایش‌نامه‌ «کسی می‌آید» در پاریس به شهرت رسید. او پیش از نوشتن نخستین نمایشنامه‌اش، ۱۵ سال رمان، داستان و شعر برای کودکان نوشته است. وی به درخواست یک کارگردان جوان نروژی کای یونسن، در سال ۱۹۹۴ نمایشنامه «و ما هرگز از هم جدا نمی‌شویم» را نوشت. سال ۱۹۹۶ برای «کسی می‌آید» موفق به دریافت جایزه ایبسن شد.

او زبان تئاتری را در اواخر قرن بیستم متحول کرد و نگاهی نو به آن بخشید. ویژگی منحصر به فرد در آثار فوسه، زبان و فرم روایی اوست. او در نمایشنامه‌هایش از شیوه‌ای شاعرانه استفاده می‌کند، او کلمات را به صورت پلکانی و متقاطع می‌نویسد، تقریبا شبیه شعر نو، که همین ویژگی او را از بین دیگر نمایشنامه‌نویسان هم عصرش متمایز می‌کند.

آثار عظیم او که به زبان نروژی نینورسک نوشته شده و ژانرهای گوناگونی را در بر می‌گیرد، شامل انبوهی از نمایشنامه، رمان، مجموعه شعر، مقاله، کتاب کودکان و ترجمه است.

اغلب آثار فوسه در ایران، با ترجمه "محمد حامد" در نشر نیلا منتشر شده است، نشر شباهنگ و نی هم آثاری از او منتشر کردند.

از آثاری که از این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده است می‌توان به دختر با بارانی زرد، کسی می‌آید، مجموعه‌های نمایشی سگ‌های مرده و صورت‌های مرگ، دخترک روی مبل و زمستان، و هرگز جدا نمی‌شویم، شب آوازهایش را می‌خواند، اسم، دیدار، سایه‌ها، بیدار و خواب، آن‌جا، بنفش، ساکالا و آزادی اشاره کرد.



▪نمونه‌ی شعر:

(۱)

[A human being is here by Jon Fosse] 

A human being is here

and then disappears

in a wind

that vanishes

inwards

and meets the rock’s movements

and becomes meaning

in always new unity

of what is

and what is not

in a silence

where wind

becomes wind

where meaning

becomes meaning

in lost movement

of everything that has been

and at once is

from an origin

where the sound carried the meaning

before the word divided itself

and since then never left us

But it is

in all past and it is in all future

and it is

in something

that doesn’t exist

in its vanishing border

between what has been

and what shall come

It is infinite and without distance

in the same movement

It clears up

and disappears

and remains

while it disappears

And it lights up

its darkness

while it speaks

of its silence

It is nowhere

It is everywhere

It is near

It is far

and body and soul meet

there as one

and it is small

and as big

as everything that is

as small as no thing

and where all wisdom is

and no thing knows

in its innermost self

where nothing is divided

and everything is at once itself and everything else

in the divided

which is not divided

in endless boundary The way I let it disappear

in obvious presence

in vanishing motion

and walk around in the day

where tree is tree

where rock is rock

where wind is wind

and where words are an incomprehensible unity

of everything that has been

of everything that disappears

and thus remains

as conciliatory words

◇ برگردان فارسی:

[یک انسان اینجاست] 

یک انسان اینجاست 

و سپس غیب می‌شود

در درون خود

همراه با باد ناپیدایی که می‌وزد

و ملاقات می‌کند با تکانه‌های صخره

و در می‌آید به شکل معنا 

در وحدتی همیشه تازه

در سکوت محض  

از آنچه هست و آنچه نیست 

جایی که باد

باد می‌گردد

جایی که معنا 

معنا می‌یابد 

در حرکتی بی‌اختیار

از همه آن چیزهایی که بوده است 

و به یکباره است 

از یک منشأ 

جایی که صدا، معنا را با خود می‌برد

پیش از آنکه کلمه خودش را بشکند و تقسیم کند 

و دیگر از آن پس 

هیچگاه ما را ترک نخواهد 

اما، آن در تمام گذشته و در تمام آینده جاری است 

و آشکار است  

در چیزی که نیست 

چیزی در مرز محو شدن

میان آنچه بوده

و آنچه خواهد شد 

آن نامتناهی و بدون فاصله است 

در همان حرکت پاک و

محو می‌شود 

و آنجا می‌ماند 

در حالی که ناپدید می‌گردد

روشن می‌گردد

تاریکی‌اش

در حالی که سخن می‌گوید 

از سکوتش 

هیچ جا نیست 

همه جا هست 

نزدیک است 

دور است 

و جسم و روح

به هم می‌آمیزند 

و یکی می‌شوند 

و کوچک است 

تا اندازه‌ایی بزرگ

بسان هر چیزی که هست 

به کوچکی هیچ چیز 

و همه حکمت در آنجا است 

و هیچ نمی‌داند در درون خود

جایی که هیچ چیز تقسیم نمی‌شود

و همه چیز به یکباره

خودش می‌گردد

و هر چیز دیگری در آن 

تقسیم شده

که تقسیم نمی‌شود

در مرز بی‌پایان

طوری که اجازه دادم

ناپدید گردد 

در حضور آشکار

در حرکت ناپدیداری

حالا بیا و

در روشنا قدم بزن

در جایی که درخت درخت است 

جایی که صخره صخره است 

جایی که باد باد است 

و جایی که کلمات

در یک وحدت گنگ (نامفهوم) هستند 

از همه چیزهایی که پیش از این بوده است 

از هر چیزی که ناپدید می‌شود و همچنان باقی خواهد ماند 

به شکل کلماتی آشتی دهنده.


▪ترجمه: #سعید_جهانپولاد 




گردآوری و نگارش:

#زانا_کوردستانی


محمود رسول آبادی شاعر پاوه‌ای

استاد "محمود رسول‌آبادی" شاعر، فرهنگی و عکاس کرد، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی در پاوه چشم به جهان گشود. 

وی در سال ۱۳۳۷ به استخدام اداره‌ی فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد و علاوه بر آن در زمینه‌ی عکاسی نیز با ثبت وقایع و رویدادهای فرهنگی و اجتماعی و … به فعالیت پرداخت.

مجموعه اشعار او با نام "تاریکخانه" در ۱۲۱ صفحه چاپ انتشارات ئارۆ پاوه، در برگیرنده موضوعاتی همچون دوستی سرزمین مادری، مناجات، تصوف، یادی از حلبجه و یادی دوستان و اقوام و … می‌باشد که به زبان فارسی و هورامی سروده شده است.



▪︎نمونه‌ی شعر:

[بێ‌زار جه ژیان]

دیسان ئاماوه‌ وه‌هارێ جه‌ نۆ 

ڕه‌نگین که‌رده‌وه‌ سارا و که‌ش و کۆ 

ده‌دری بێ‌ده‌رمان دیسان دیویا 

ئه‌ساس شادٚیم یه‌کسه‌ر شیویا 

من که‌ ڕۆی ئه‌زەڵ هه‌ر نامورادٚ بیم 

دایم ڕه‌نجه‌ ڕۆ وێنه‌ی فه‌رادٚ بیم 

ته‌نیا چه‌ند ڕوژێ شادٚی دیم وه‌ چه‌م

ئه‌ویچ جای وێش دا به‌ په‌ژاره‌ و به‌ خه‌م

په‌ی چێش چارەی من مشیۆ سیاو بۆ؟

جه‌رگی لەت‌لەتم دایم که‌واو بۆ 

نه‌ ڕوژم مه‌علووم نه‌ شه‌و دیار بۆ 

دڵه‌م پەڕ جه‌ خه‌م چه‌م پەڕ غوبار بۆ 

یاڕه‌ب به‌نووری موسته‌فا قه‌سه‌م

به‌ مه‌قامی به‌رز ئه‌ولیا قه‌سه‌م

ڕه‌حمێ بکه‌ر پێم بینای بان سه‌ر

به‌نا به‌ خاتر سالاری مه‌حشه‌ر

عه‌تا که‌ر په‌نه‌م مه‌رگێ به‌ ئاسان

عاشق به‌ مه‌رگم بێزار جه‌ ژیان

کێ‌ وه‌هارش هه‌ن دوور جه‌ دڵدارش

دوور جه‌ دڵسۆزێ دیدٚه‌ خومارش

 تا که‌ی چه‌مه‌ڕای ئامای یاران بوو؟

چوون زه‌مینی وشک ته‌ژنه‌ی واران بوو

تا که‌ی ئه‌سرینی دیدٚه‌م جاری بۆ؟

تا که‌ی ده‌ردی دڵ نادیاری بۆ؟

تا که‌ی چوون پاییز گه‌ڵا ڕێزان بۆ؟

چوار فه‌سڵی پاییز په‌رێم خه‌زان بۆ؟

تا که‌ی ڕوژانم چوون شه‌وی تار بۆ؟

زندگی جه‌لام چوون ژه‌حری مار بۆ

تا که‌ی جاری بۆ هوونی دڵ نه‌ چه‌م؟

تا که‌ی بکێشوو باری ده‌رد و خه‌م؟

تا که‌ی زامی دڵ هه‌رده‌م کاری بۆ؟

هووناوی ده‌روون نه‌ چه‌م جاری بۆ

تا که‌ی باری خەم بکێشوو به‌ کۆڵ

مه‌جنوون‌وار گێڵوو سارا و هەرد و چوڵ

که‌سداری بێ که‌س ته‌نیا و تاکی وێم 

ناموراد ناشاد جگەر چاکی وێم.



گردآوری و نگارش:

#زانا_کوردستانی


یوسف محمدی شاعر کرمانشاهی

آقای "یوسف محمدی" شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی نوروز ۱۳۶۱ خورشیدی، در کرمانشاه است.

  ادامه مطلب ...

عبدالکریم تمنا شاعر افغانستانی

استاد زنده‌یاد "عبدالکریم تمنا هروی"، شاعر معاصر افغانستانی، زاده‌ی سال ۱۳۱۹ خورشیدی در روستای سروستان واقع در جنوب شرق شهر هرات ‌بود. 

  ادامه مطلب ...

مرجان آزرم نوایی شاعر آملی

بانو "مرجان آزرم نوایی" فرزند "محمد" و خانم "اشرف‌السادت غفوری نیاکی" (هر دو از دبیران بازنشسته آمل) شاعر مازندرانی، زاده‌ی هشتم دی‌ماه ۱۳۵۷ خورشیدی در شهر آمل است.

  ادامه مطلب ...

عبدالکریم ایزدپناه شاعر بوشهری

استاد "عبدالکریم ایزدپناه"، شاعر بوشهری، زاده‌ی یکم مهر ماه ۱۳۴۱ خورشیدی، در سعدآباد است.

  ادامه مطلب ...

آیدا مجیدآبادی شاعر ارومیه‌ای

بانوی روشندل "آیدا مجیدآبادی" شاعر، مترجم و قهرمان شنای بانوان نابینای ایران، زاده‌ی یک مرداد ۱۳۶۹ خورشیدی (۲۳ جولای ۱۹۹۰ میلادی) و ساکن ارومیه است.

  ادامه مطلب ...

سروش جعفرقلی شاعر ایوانغربی

آقای "سروش جعفرقلی" شاعر ایلامی، زاده‌ی سال ۱۳۷۱ خورشیدی در شهر ایوانغرب است.

  ادامه مطلب ...

سروش جعفرقلی شاعر ایوانغربی

آقای "سروش جعفرقلی" شاعر ایلامی، زاده‌ی سال ۱۳۷۱ خورشیدی در شهر ایوانغرب است.

  ادامه مطلب ...

ساناز شهنوازی شاعر زاهدانی

بانو "ساناز شهنوازی" شاعر سیستان و بلوچستانی، زاده‌ی سال ۱۳۶۰ خورشیدی، در زاهدان است.
 
ادامه مطلب ...

حمید تیموری‌فرد شاعر نوشهری

آقای "حمید تیموری‌فرد" شاعر مازندرانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۴ خورشیدی، در شهرستان نوشهر است.

  ادامه مطلب ...

فروغ بختیاریان شاعر کرمانشاهی

بانو "فروغ بختیاریان"، شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی ۲۸ دی ماه ۱۳۶۷ خورشیدی، در شهر کرمانشاه، است.

  ادامه مطلب ...

بهمن کرم‌الهی شاعر خرم‌آبادی

زنده‌یاد "بهمن کرم‌الهی" در ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۵۲ در محله‌ی گرداب سنگی (میدان تختی) شهر خرم‌آباد دیده به جهان گشود. 

  ادامه مطلب ...

هیژان کمال شاعر کرد

بانو "هیژان کمال" (به کُردی: هێژان کەماڵ) با نام کامل "هیژان کمال کمال" شاعر کُرد، زاده‌ی ۱۱ آوریل ۱۹۸۴ میلادی در اقلیم کردستان است.

 


 (۱)

خودا ده‌زانی تو 

جه‌ند له دلی دایکم ئه‌جی 

کاتی میهره‌بانی ئاو

بو زه‌وی باس ئه‌کا.

خدا آگاه است،

که تو چه‌قدر شبیه مادرم می‌شوی،

که از مهربانی‌های آب

برای زمین نجوا می‌کنی.

 


 (۲)

تۆ بە‌ڵینی هاتنت بدە

تا دە‌رگاکەم 

بۆ هەمیشە کراوە بێ.

تو مژده‌ی آمدنت را بده،

تا در خانه‌ی من 

برای همیشه باز بماند.

 


شعر: #هیژان_کمال

برگردان: #زانا_کوردستانی 


رسول یونان شاعر ارومیه‌ای

آقای "رسول یونان" متولد ۱۳۴۸ شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مترجم ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۸ خورشیدی، در دهکده‌ای کنار دریاچه‌ی ارومیه است.

  ادامه مطلب ...

پری قره داغی شاعر کرد

بانو "پری رحیم صالح" مشهور به "پری قرەداغی" شاعر، نویسنده و کارمند دولت اقلیم کردستان، زاده‌ی ۱۱ مارس ۱۹۷۲ میلادی در محله‌ی چاوساغ سلیمانیه است. 

  ادامه مطلب ...

گلی داودی شاعر بمپوری

بانو "گلی داودی" با تخلص "هیوا" شاعر سیستان و بلوچستانی، زاده‌ی یک شهریور ماه ۱۳۶۰ خورشیدی، در شهر بمپور است.

  ادامه مطلب ...

مازیار نیستانی شاعر کرمانی

آقای "مازیار نیستانی"، شاعر، نمایشنامه‌نویس، مترجم و منتقد ادبی، شهریور ۱۳۶۰ خورشیدی، در کرمان دیده به جهان گشود. 

  ادامه مطلب ...

برگردان شعرهایی از آواز سامان توسط زانا کوردستانی

بانو "آواز سامان" شاعر کُرد، زاده‌ی اربیل عراق است.

او از جمله شاعرانی‌ست که شعرش در کتاب آنتولوژی شعر زنان کُرد که به زبان فرانسه چاپ و منتشر شده، گنجانده شده است.


▪نمونه‌ی شعر:

(۱)

حرف‌هایت،

مرا به زیر سایه‌ی ایوان خانه‌ی قدیمیمان می‌برد

همان خانه‌ای که پر از زنگار خاطرات است.

تو دیر کردی و وقتی آمدی 

مرا در در آیینه‌ی شکسته‌ی اتاقت دیدی!.

میان برگ‌های دفتر کهنه‌ی شعرهایت!

و کلماتت را دسته‌گلی کردی و 

افشاندی بر زنانه‌گی من.

آن‌ دم مشتاق سماع با تو بودم 

رقص بر نوک پنجه‌های پایم

تا گرداگرد تو بچرخم 

در آستانه‌ی آن ایوان خانه‌ی قدیمیمان!

چه روزهای خوبی بود

گرچه هر روزش بوی تنهایی می‌داد.

تو بیا بنگر

چه کسی سختی‌های آن زن را پایان بخشید و 

خاطرات تلخش را 

در میان آن خانه‌ی قدیمی جا گذاشت 

موهای ریخته‌اش را بر شانه‌های پنجره نشانید! 

بی‌شک پیش از آن هم قلب من 

دست نیازت را خواهد گرفت 

و دست رد بر قلب زخمی تو نخواهد زد.

آه...

که زخم‌های دلم دیر التیام خواهند یافت 

در این زمانه که تمامی لب‌ها پوچ و شکسته‌اند...

دیگر برگرد! بازآ!

فقط تو می‌توانی 

در این جنگل، زنی را بفهمی و 

عشق را بر سنگی بر افرازی...



(۲)

من و تو 

ساکن دو ستاره‌ی دور از هم هستیم 

که هر لحظه چونان پروانه، دنبال هم می‌گردیم 

در سرزمینی پر از ترس و فوبیا 

در سرزمینی پر از زخم و خشونت 

به دنبال جاهایی هستیم که هیچگاه به آنجا نمی‌رسیم.



(۳)

من از نگاه‌های تو پرستش را آموختم،

یاد گرفتم که از ترس اشک‌های تو 

خویش را در میان چشم‌هایت پنهان کنم.

اکنون، تو بهانه‌ای برای من پیدا کن 

تا باورهایم رنگ نبازند 

منی که بی‌اختیار و ناخودآگاه

به تو پناه می‌آورم 

منی که از خویش دست کشیده‌ام 

در پناه پرستش تو...

من از دنیایی دیگر و 

تو از سرزمینی دیگر 

به هم می‌رسیم...

تو از دور 

و منم نزدیک نزدیک قلب تو 

یک زندگی عاشقانه را

در یک وجب جا بنا خواهیم کرد.



(۴)

ای یار...

بی‌صدا می‌خوانمت! 

چون دل‌باخته‌ی تو شدم،

روحم را هم به تو سپردم،

حالا، تا شب و روز سر جای خود باقی بمانند 

پناه بده مرا!

که هیچ نمی‌فهمی از اشک و زاری من!!

تویی که آمدی و پای بر قلبم نهادی و تکه تکه‌اش کردی...

اما من توانستم 

در میان آن همه نفرت و کینه باز دوستت بدارم.




             

شعر: #آواز_سامان

برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی