◇ چند شعر کوتاه کُردی از زانا کوردستانی
(۱)
ئهگهر خۆر و مانگم
له ئاسمان باشانۆ
قهت!
دل نادهم به هیچ لەنتەری
◇
اگر ماه و خورشید را هم
از آسمان پایین بیاورند
هرگز
دل به هیچ فانوسی نمیبندم.
(۲)
شاخانی شاهۆ
زاخەکانی قەندیڵ
چاوەکانی عەواڵان
رۆارەکانی سێمێنە و زەرێنە
بەڕوکانی زاگڕۆس
هەمویان دایکی منن!
داپۆشەرەم دەکەن
رێ وسانەم دەکەن
تێرەم دەکەنو
لە ئامێزی خوەیان دەگرەن
پەرژانی دڵەکەمی.
◇
کوههای شاهو
صخرههای قندیل
چمشههای عوالان
رودهای سیمینه و زرینە
بلوطهای زاگرس
مادران من هستند،
میپوشاننم
مینوشاننم
میخوراننم
و در آغوش خود میگیرند
دلمشغولیهایم را...
(۳)
به داخودوخان
بەلازیز و بەلالیسک
ههمو پڵژیاگ ئهبن
...
کوردستان گوڵستان بو.
◇
با غم و غصە
قاصدک بهاری و گلهای کوهستانی
همگی پژمرده میشوند
...
کردستان گلستان بود.
(۴)
له کرمانشان بیم،
یان له تاران،
له مەشهەد بیم،
یان له کاشان،
جیگام ئەگۆڕم
بڵام رەنگ و خەدە ناگۆڕەمەوە...
◇
در کرمانشاه باشم
یا که تهران
در مشهد باشم
یا که کاشان
جا و مکانم را عوض میکنم
رنگ و خویم (اصالت کُردی خودم را) را که نه...
(۵)
خۆزگا ئەمتوانشت
لەجیاتی دۆ پێ دەگەڵ هەزار پێ هەڕامدەکرد
ئەدی من مەیت نەبووم
که بە نێوانی گۆڕستان دڵخۆش و نۆنگ بێم.
◇
کاش میتوانستم،
به جای دو پا،
با هزار پا میگریختم!
مگر من جنازهام
که به قبرستان دلخوش باشم.
(۶)
من دلۆپێ بارانم
هورم
بادم
باخ و گولانم
چاوه رێتم
تاوی خۆری چاوەکانت
له سهر دامه بتوانی.
◇
من قطرهی بارانم،
ابرم،
بادم،
باغ و گلستانم،
چشم انتظار تو،
که آفتاب نگاهت را بر من بتابانی...
(۷)
کی ئەڵی ئەۆینداری خەراوە؟!
من خۆ لە ناوانی زانیاری باشه یان ماڵ؟!
تووم ئیختیار کردەوە!
◇
چه کسی گفته عاشقی بد است
من که میان علم بهتر است،
یا ثروت؟!
تو را برگزیدهام...
#زانا_کوردستانی
شاعر و مترجم روشندل، آیدا مجیدآبادی، زادهی نخستین روز مرداد ماه ۱۳۶۹ خورشیدی، در شهر ارومیه، است.
ایشان قهرمان شنای زنان نابینای ایران نیز هست و شعرهایش به زبانهای کُردی و عربی و ترکی ترجمه و منتشر شده است.
از ایشان تاکنون سه کتاب منتشر شده است:
۱. پروانهها اتو بر نمیدارند
۲. و عشق همچنان مذکر است
۳. خورشیدهای همیشه
استاد "سردار قادر" (به کُردی: سهردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زادهی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.
استاد "سردار قادر" (به کُردی: سهردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زادهی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.
استاد زندهنام "عباس کمندی" در سال ۱۳۳۱ خورشیدی، در گونج فاطمه خانم محلهی جورآباد سنندج دیده به جهان گشود و یکم خرداد سال ۱۳۹۳ در سن ۶۲ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
کتاب شعر « زخم است زندگانیام » منتشر شد
کتاب شعر « زخم است زندگانیام » با ترجمهی "سعید فلاحی"، به همت و سرمایهی انتشارات هرمز چاپ و منتشر شد.
این کتاب ترجمهی اشعاری از آقای "طلعت طاهر" شاعر مشهور کُرد زبان است.
آقای "طلعت طاهر" (به کُردی: تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کُرد، در ۱۸ ژانویهی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان اربیل اقلیم کردستان عراق دیده به جهان گشود.
آقای "سعید فلاحی" با تخلص "زانا کوردستانی"، زادهی سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در کرمانشاه و ساکن بروجرد میباشد.
ویراستار این کتاب که ۶۶ صفحه است، خانم "لیلا طیبی" است.
این کتاب در هزار نسخه و قطع رقعی و شماره شابک 9786228054964 به دوستداران شعر و ادبیات کُردی عرضه شده است.
این کتاب پانزدهمین کتاب مستقل "زانا کوردستانی" و هجدهمین کتابی است که از ایشان چاپ شده است. پیش از این چهار کتاب شعر به صورت مشترک با همکاری همسرش خانم "لیلا طیبی" با عناوین: «چشمهای تو»، «گنجشکهای شهر هم عاشقانه نگاهت میکنند»، «عشق از چشمانم چکه چکه میریزد»، «عشق پایکوبی میکند» و چهارده کتاب داستان، شعر و ترجمه با عناوین «دیوانه»، «ریشههای عطف»، « آمدنت چه لهجه غریبی دارد»، «تـو که بروی، پاییز از در میآید؟»، «سومین کتاب تنهایی»، «هنوز برای دوست داشتن، وقت هست»، « از زمانی که خدا بود»، «حکایتی دیگر از شیرین و فرهاد»، «میان نامهها»، «هم قدم با مرگ»، «نالههای امپراطور»، «عاشق از رفتن میترسد» و «تــو»، منتشر نموده است.
▪ در این کتاب میخوانیم:
وقتی تو را از دست دادم، تازه فهمیدم
مردم برای پیادهروی به «کلات هولیر» نمیروند
بلکه هر کدام
به سوی کوی معشوقهی خود ایستاده و
چنان سربازی پیر
در میانهی میدان
شکستهای خود را مینگرند!.
استاد "حسن سهولی" متخلص به "پرزاله"، شاعر بوشهری، دانش آموخته و مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های دیر و کنگان است.
زندهیاد "کرامت الله دانشیان"، شاعر و از فعالان سیاسی چپگرا و از مبارزان شناختهشده قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود.
زندهیاد "کرامت الله دانشیان"، شاعر و از فعالان سیاسی چپگرا و از مبارزان شناختهشده قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود.
استاد زندهیاد "قدرتالله شریفی" (پدر شعر شیروان)، شاعر و نویسندهی برجسته شیروانی، هر چند زادهی روستایی در میانهی آذربایجان است؛ اما او از یک سالگی به خراسان کوچیده و ساکن شیروان شد.
دکتر "جلیل آهنگرنژاد"، شاعر، روزنامهنگار و فعال فرهنگی کرمانشاهی، زادهی سال ۱۳۵۰ خورشیدی، در در روستای هوشیار چله از توابع گیلانغرب است.
بانو "دریا هورامی" (به کُردی: دەریا هەورامی) شاعر، دوبلور و گویندهی کُرد زبان، زاده و ساکن شهر حلبچه در اقلیم کردستان است.
▪ نمونهی شعر:
(۱)
در وقت برگریزان پاییز
مابین درختان محتضر،
مرگ عزیزانم را میبینم!
(۲)
پیراهن غم، بسیاری را پاره کردهام،
که هیچ خیاطی نتوانسته دوبارهی دوخت و دوزشان کند...
اما هرگاه پیراهن شادی را پوشیدم
یا تنگ بود
یا که کوتاه
یا که در تنم، رنگ ماتم را جلوه میکرد.
(۳)
در چلهی زمستان،
نامههایت را که میخوانم
تنور اجاقمان شعلهور،
خورشید هم تابان و پر نور میشود.
(۴)
مدتهاست دلم گوش به زنگست
اما آدم برفی،
هیچ نمیگوید!
(۵)
شنهای ساحل،
موجهای دریا هم تشنگیمان را فروکش نمیکنند -
در غروبهای رمضان!
(۶)
آخرین سحر رمضان،
در تمنای وصال است -
ماه نو شوال!
(۷)
پیوند دهندهی عشق و جان است،
بر بلندای زندگی -
زن!
شعر: #دریا_هورامی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
#کتاب "#ژینا_برای_یک_روز_مادر_میشود!" منتشر شد.
این کتاب نوشتهی خانم "#پخشان_گولانی" نویسندهی کُرد ادبیات کودکان عراقیست که با ترجمهی آقای "#سعید_فلاحی" ( #زانا_کوردستانی ) توسط #انتشارات_زیتون، عرضه شده است.
روایت این کتاب مصور رنگی که ۱۴ صفحه دارد، دربارهی دختریست به نام "#ژینا" که به اصرار از مادرش میخواهد برای یک روز هم که شده او کارهای خانه را به جای مادر انجام دهد و...
مترجم هدف از ترجمهی این کتاب را، تشویق کودکان به #کتابخوانی، آشنایی با ادبیات #اقلیم_کردستان و درک مفاهیم پایهی زندگی از جمله همکاری و قدردانی از والدین توسط #کودکان از همان ابتدای امر، اعلام داشته و معتقد است، جامعهی پویا و پیشرفته تنها با رویآوری کودکان به امر مطالعه و کتابخوانی امکان پذیر است و چه بسا اگر طالب جامعهای سالم و پویا باشیم، باید و باید و باید کودکان را به سمت و سوی مطالعه و همنشینی و همراهی با کتاب سوق داد و در این راه باید با رفع موانع و مشکلات، این همنشینی را تسهیل کرد.
با توجه به هزینههای سنگین خرید کتاب و اهتمام و توجهی مترجم اثر به امر مهم کتابخوانی کودکان و نوجوانان، و برای در دسترس بودن عموم، وی این کتاب را به صورت رایگان و در قالب pdf منتشر و در اختیار همگان قرار داده است.
این کتاب سومین اثر منتشر شده از زانا کوردستانی برای کودکان است. پیشتر دو کتاب "#مورچه_و_گل_نادان" و "#یک_درس_آموزنده"، از این مترجم در این حوزه منتشر شده بود.
برای دانلود مستقیم این کتاب، میتوانید به آدرسهای زیر مراجعه کنید:
(۱)
https://eitaa.com/mikhaneraha/7652
(۲)
https://t.me/mikhanehkolop3/18230
(۳)
<a href="https://uupload.ir/view/کتاب_ژینا_برای_یک_روز_مادر_میشود_k6q9.pdf/" target="_blank"><img src="https://s8.uupload.ir/css/images/udl6.png" border="0" alt="دانلود فایل با لینک مستقیم" /></a>
آقای "خالد شیدا" (به کُردی: خالید شەیدا) شاعر کُرد، زادهی ۱ ژانویه ۱۹۶۷ میلادی، در شهر اربیل عراق و اکنون ساکن هانوفر آلمان است.
زندهیاد "سید غلامرضا روحانی" شاعر خراسانی، با تخلص "اجنه" در ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۲۷۶ خورشیدی، در مشهد به دنیا آمد. پدرش "میرزا سید شکرالله" متخلص به "آزادی" و جدش "میرزا سید محمد تفرشی" متخلص "بهعلی"، از شاعران دوره قاجار بودند.
زندهیاد "محمد صادق عصیان"، شاعر، نویسنده و استاد پیشین دانشکدهی زبان و ادبیات دانشگاه بلخ افغانستان، زادهی چهاردهم دی/جدی سال ۱۳۵۲ خورشیدی، در بلخ بود.
دکتر "حجتالله جانبی" متخلص به "امید"، پزشک، منتقد، نویسنده و شاعر خوزستانی، زادهی سال ۱۳۵۲ خورشیدی در بهبهان بود.
داستان کوتاه کفاش
کفشهای چرم سیاه جلوی بساط کفاش جفت شد. نو بود و بدون درز و پارگی. مرد گفت:
- فقط واکس!
دست برد و از توی صندوقاش، فرچه و بورس را بیرون کشید.
چشم هایش که به مارک کفش ها افتاد؛ لحظاتی خیره مانده بود... کفشِ بلّا!!!
مرد، خاکستر سیگارش را با نوک انگشتان کشیدهاش، تکاند و دوباره بر لب گذاشت.
کفاش آهی کشید.
اگر کارخانه "کفشِ بلّا" با آن همه قدمت و عظمت ورشکست نمی شد چه میشد؟! در همان حال که مشغول برق انداختن کفشها بود، فکر کرد اگر کارخانه ورشکست نمیشد و از کار اخراج نشده بود و الان همان سرکارگر خط تولید کفشهای مردانه باقی میماند نه اینکه از زور بیکاری به کفاشی مشغول باشد و کفشهای این و آن را واکس بزند.
واکس کفش ها که تمام شد نگاهی به مرد انداخت و گفت:
- دو تومن میشه آقا!
#زانا_کوردستانی
▪ ترجمهی شعرهایی از ابراهیم اورامانی
(۱)
بیا با هم شعری بنویسیم!
تو چه مینویسی؟!
من فقط مینویسم:
-- آخ که چه بسیار دوستت دارم!
(۲)
احتمالن،
در جایی بسیار دوری،
که اینچنین ماه گرفته است!
(۳)
تنهایی چنینست:
آفتاب طلوع کند و
دوباره غروب کند و
همچنان چشمانتظار کسی باشی!
(۴)
باز هم،
ابن تنهایی بود،
که تنهایم نگذاشت!
(۵)
اسمت را مینویسم و
ساعتها به تماشایش میایستم!
یکهو ضربان قلبم تند میشود،
شبیه قلب اسیر چشمانتظاری
که منتظر است
نامش را برای رهایی صدا بزنند.
(۶)
آمدن چه بسیار به تو میآید و
انتظار هم،
به من!
شعر: #ابراهیم_اورامانی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
استاد "امیرمحمد اعتمادی" شاعر، نویسنده و پزشک مازندرانی، زادهی سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در نوشهر است.
بانو "شیما س عمر" (به کُردی: شیما س عومەر - به انگلیسی: Shaema S Omar) شاعر کُرد زبان زادهی اقلیم کردستان است.
آقای "احمد علی" (به کُردی: ئەحمەد عهلی) متخلص به زنگنه (به کُردی: زەنگەنە) شاعر کُرد زبان، زادهی یک ژوئیه ۱۹۸۷ میلادی در سلیمانیه است.
▪ نمونهی شعر:
(۱)
من پرندهای بلند پرواز بودم
که زندگی شاهانهای داشتم
وقتی که به زندگیم پا گذاشتی،
در وجودم حل شدی
با خودم گفتم که تو فریادرس من خواهی شد
و غم و غصهام را بر طرف و شادی بخش زندگیام خواهی شد
اما عمر عشق ما زیاد طولانی نبود و
فصل سرما به باغ عشق ما رسید.
(۲)
پیش از آمدنت خبر بده
تا که با جان و دل به استقبالت بشتابم
و عرق خستگی راهت را
با آغوش و نفسهایم پاک کنم.
نگارش و ترجمهی اشعار: #زانا_کوردستانی
استاد "قادر طهماسبی" متخلص به "فرید" شاعر، محقق و نویسندهی ایرانی، زادهی ۹ شهریور ۱۳۳۱ خورشیدی در میانه و اکنون ساکن تهران است.
جلد دوم کتاب هایکوی کوردی منتشر شد.
این کتاب با عنوان هایکوی کوردی ۲ / هایکوی کُردی ۱۰۱ شاعر کُرد زبان توسط انتشارات ئایدیا چاپ و منتشر شده است.
این کتاب به انتخاب و تلاش و کوشش آقای "زانا کوردستانی"، شاعر، نویسنده، مترجم و پژوهشگر کُرد ایرانی و ویراستاری خانم "لیلا طیبی" در قطع رقعی و ۱۶۷ صفحه و ۳۰۰ نسخه آماده و ارائه شده است.