استاد "عمر علی" (به کُردی: عومهر عهلی)، شاعر و نویسندهی کُرد، زادهی ۱ ژوییه ۱۹۷۰ میلادی در سلیمانیه اقلیم کردستان است.
استاد "بکر محمد امین" (به کُردی: بهکر محهممهد ئەمین) متخلص به "خالە بکر" (به کُردی: خاڵە بەکر) شاعر کُرد عراقی، زادهی سلیمانیه است.
آقای "علی پاکی" (به کُردی: عەلی پاکی)، شاعر کُرد، زادهی اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
(۱)
قلم آزادیخواه همچون باد وزان
تمام گوشه و کنارههای جهان را در بر خواهد گرفت!
ولی وقتی به سرزمین دیکتاتوران رسید،
یا باید بیصدا از آنجا گذر کند،
یا که زبانش را خواهند برید.
(۲)
چه بسیار دلتنگتم، ای مادر!
بیتو در این غربت،
از دو وطنم دور افتادهام،
اگر که اینجا بمیرم،
نه بوسههای تو را میبینم و
نه قبرستان کردستانم را...
(۳)
بگذار شاعر بمانم!
بگذار شاگردی تنبل و بیهنر باشم،
چرا که نمیتوانم،
کلمات را به خوبی بیاموزم
و نه میتوانم،
با درک رنگها،
دوست داشتن تو را ترسیم کنم،
اما خوب میدانم که میتوانم،
جز تو بر همه کس چشم بپوشم...
گردآوری و ترجمه به فارسی:
#زانا_کوردستانی
استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم کُرد، زادهی سال ۱۹۶۴ میلادی در روستای چکوی سردشت است.
بانو "دلسوز شیخ صابر" (بە کُردی: دڵسۆز شێخ سابیر - به انگلیسی: Dilsoz Sabir) مشهور به "دلسوز صابر"، شاعر کُرد زبان که اکنون ساکن فردریکستاد نروژ است.
آقای "علی نامو" (بە کُردی: عەلی نامۆ) شاعر کُرد زبان، ساکن اربیل است.
آقای "مریوان حکیم جباری" (به کُردی: مەریوان حەکیم جەباری) با نام اصلی "مریوان حکیم امین"، (به کُردی: مەریوان حەکیم ئەمین)، شاعر و نویسندهی کُرد، زادهی ۱ ژانویه ۱۹۸۵ میلادی در کرکوک و اکنون ساکن اربیل است.
◇ نمونەی شعر:
(۱)
تو که آمدی رنگها تغییر کرد،
قلب سپیدم را سیاه کردی و
سر سیاهم را سپید!
تو که آمدی، پالتوی زمستان غمت را به تن کردم و
شاخ و برگ بهار را هم از وجودم پژمردی،
این بود آمدن تو...
(۲)
از چشمانت پیداست
که تو هم خیلی مرا دوست داری!
فرار از عشق ممکن نیست،
هرچهقدر هم بر عشق زنهار کنی
باز چشمانت اقرار خواهند کرد،
لذت یک عشق پنهانی را!
چرا با شرم از بین میبری،
این احساس پر از لطف و مهر را؟!
کافیست!
بگشای دروازهی قلبت را بر عشقم،
تا که در گرداب غم و غصه غرق نشده
و گلویت را مالامال از فریاد کند.
(۳)
من زاده در عشق توام!
چنان پرندهای
که در قفس از تخم سر در آورد،
جدایی از تو برایم امریست ناصواب!
(۴)
کمافیالسابق نمیتوانم
در شعرهایم بگنجانمت!
یا که گیسوانت را به شاخ و برگ درخت تشبیه کنم و
چشمانت را به چشمههای زلال آب.
زیرا اکنون آگاه شدهام
که تو از این توصیفات زیباتری.
(۵)
آی روشنای تاریکی شبانهها!
آی چشمهساران زلال، سر راه مسافران خسته!
آی عصای دستان ناتوانان!
آی امید آرزوهای مستجاب نشده!
اکنون که کنار من نیستی،
به پیشگاه کیستی؟!
شعر: #مریوان_حکیم_جباری
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی
خانم "شنو محمد زاخو" (به کُردی: شنۆ محمد زاخۆ) شاعر و سیاستمدار کُرد عراقی، زادهی ۴ اکتبر ۱۹۸۰ در اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
استاد "سردار قادر" (به کُردی: سهردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زادهی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.
استاد "سردار قادر" (به کُردی: سهردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زادهی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.
بانو "هیژان کمال" (به کُردی: هێژان کەماڵ) با نام کامل "هیژان کمال کمال" شاعر کُرد، زادهی ۱۱ آوریل ۱۹۸۴ میلادی در اقلیم کردستان است.
(۱)
خودا دهزانی تو
جهند له دلی دایکم ئهجی
کاتی میهرهبانی ئاو
بو زهوی باس ئهکا.
◇
خدا آگاه است،
که تو چهقدر شبیه مادرم میشوی،
که از مهربانیهای آب
برای زمین نجوا میکنی.
(۲)
تۆ بەڵینی هاتنت بدە
تا دەرگاکەم
بۆ هەمیشە کراوە بێ.
◇
تو مژدهی آمدنت را بده،
تا در خانهی من
برای همیشه باز بماند.
شعر: #هیژان_کمال
برگردان: #زانا_کوردستانی
بانو "پری رحیم صالح" مشهور به "پری قرەداغی" شاعر، نویسنده و کارمند دولت اقلیم کردستان، زادهی ۱۱ مارس ۱۹۷۲ میلادی در محلهی چاوساغ سلیمانیه است.
بانو "آواز سامان" شاعر کُرد، زادهی اربیل عراق است.
او از جمله شاعرانیست که شعرش در کتاب آنتولوژی شعر زنان کُرد که به زبان فرانسه چاپ و منتشر شده، گنجانده شده است.
▪نمونهی شعر:
(۱)
حرفهایت،
مرا به زیر سایهی ایوان خانهی قدیمیمان میبرد
همان خانهای که پر از زنگار خاطرات است.
تو دیر کردی و وقتی آمدی
مرا در در آیینهی شکستهی اتاقت دیدی!.
میان برگهای دفتر کهنهی شعرهایت!
و کلماتت را دستهگلی کردی و
افشاندی بر زنانهگی من.
آن دم مشتاق سماع با تو بودم
رقص بر نوک پنجههای پایم
تا گرداگرد تو بچرخم
در آستانهی آن ایوان خانهی قدیمیمان!
چه روزهای خوبی بود
گرچه هر روزش بوی تنهایی میداد.
تو بیا بنگر
چه کسی سختیهای آن زن را پایان بخشید و
خاطرات تلخش را
در میان آن خانهی قدیمی جا گذاشت
موهای ریختهاش را بر شانههای پنجره نشانید!
بیشک پیش از آن هم قلب من
دست نیازت را خواهد گرفت
و دست رد بر قلب زخمی تو نخواهد زد.
آه...
که زخمهای دلم دیر التیام خواهند یافت
در این زمانه که تمامی لبها پوچ و شکستهاند...
دیگر برگرد! بازآ!
فقط تو میتوانی
در این جنگل، زنی را بفهمی و
عشق را بر سنگی بر افرازی...
(۲)
من و تو
ساکن دو ستارهی دور از هم هستیم
که هر لحظه چونان پروانه، دنبال هم میگردیم
در سرزمینی پر از ترس و فوبیا
در سرزمینی پر از زخم و خشونت
به دنبال جاهایی هستیم که هیچگاه به آنجا نمیرسیم.
(۳)
من از نگاههای تو پرستش را آموختم،
یاد گرفتم که از ترس اشکهای تو
خویش را در میان چشمهایت پنهان کنم.
اکنون، تو بهانهای برای من پیدا کن
تا باورهایم رنگ نبازند
منی که بیاختیار و ناخودآگاه
به تو پناه میآورم
منی که از خویش دست کشیدهام
در پناه پرستش تو...
من از دنیایی دیگر و
تو از سرزمینی دیگر
به هم میرسیم...
تو از دور
و منم نزدیک نزدیک قلب تو
یک زندگی عاشقانه را
در یک وجب جا بنا خواهیم کرد.
(۴)
ای یار...
بیصدا میخوانمت!
چون دلباختهی تو شدم،
روحم را هم به تو سپردم،
حالا، تا شب و روز سر جای خود باقی بمانند
پناه بده مرا!
که هیچ نمیفهمی از اشک و زاری من!!
تویی که آمدی و پای بر قلبم نهادی و تکه تکهاش کردی...
اما من توانستم
در میان آن همه نفرت و کینه باز دوستت بدارم.
شعر: #آواز_سامان
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی
آقای "آسو ملا" (ئاسۆی مەلا) شاعر کُرد زبان، زادهی کرکوک و اکنون ساکن سیاتل آمریکا است.
(۱)
بعد از باران،
بوی خاک میآید،
اما از خاک سرزمین من، بوی خون!
(۲)
صدای دهل و
غرنبهی ابر،
از نزدیک هم زیباست!
(۳)
نالهی ابر،
خاک آبستن دانه و جوانهست،
اما خاک سرزمین من آبستن مین!
(۴)
پوشیده از مین است،
بوی خون میدهد،
اما باز عاشق سرزمین هستم.
(۵)
از بالا بر ما میبارد،
نه باران،
بلکه بمب!
(۶)
مراتع را خواهد پوشاند
نه برف
بلکه سم بمبها!
(۷)
از درون چشمه میجوشد.
آب نه،
تاول دردناک بر پیکر مردمان کُرد!
(۸)
آسیاب "ناتو" را میچرخاند
آب نه،
بلکه خون من و تو!
(۹)
عید
آمدن توست عزیزم،
در آسمان تنهایی من!
(۱۰)
هر شبی که تو پیشم بیایی
نامش قدر است.
هر روزی که تو در کنارم باشی،
روز عید است.
شعر: #آسو_ملا
برگردان : #زانا_کوردستانی
آقای "هیمن قربانی" (به کُردی: هێمن قوربانی) شاعر کُرد، زادهی سال ۱۹۸۳ میلادی در سلیمانیهی اقلیم کردستان است.
از او مجموعه شعر "زەلکاوی ژنە پیسەکان" (باتلاق زنان آلوده) چاپ و منتشر شده است.
▪چند شعر از #آرزو_عبدالخالق شاعر کُرد عراقی، با برگردان #زانا_کوردستانی
آقای «نظیر غفور» (به کُردی: نهزیر غهفور)، با نام هنری «نظیر تنها»، شاعر، نویسنده و عکاس کُرد عراقی، یکی از چهرههای نوظهور ادبیاتِ معاصرِ اقلیم کردستان است که توانسته جایگاهی برای خود در میان بزرگان معاصر ادبیات آن خطه دست و پا کند.