ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مهاباد قرهداغی
مهاباد قرهداغی شاعر، مترجم و نویسندهی کورد بود که در ۱۸ مهر ۱۳۹۹ در سن ٥٤ سالگی، بر اثر بیماری کرونا در بیمارستانی در اربیل درگذشت. او زادهی شهر "کفری" از توابع سلیمانیه کردستان در ۲۲-۰۱-۱۹۶۶ میلادیست.
از ۱۲ سالگی فعالیتهای ادبی خود را آغاز و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۹۸۰ یعنی زمانی که فقط ۱٤ سال سن داشت، منتشر کرد و بعدها آثار دیگری نیز منتشر که به زبانهای فارسی، انگلیسی و سوئدی نیز ترجمه گردید.
او علاوه بر فعالیتهای ادبی، در حوزهی حقوق و مسائل زنان نیز فعالیت داشت. این نویسنده و شاعر کُرد، در زمینه رسانه نیز فعالیت داشته و مشاور نخست وزیر سابق اقلیم کُردستان در امور زنان بود. قرهداغی، همچنین سردبیر نشریه (شکار) بود که به مسائل زنان میپرداخت. او آثار چشمگیری در عرصه شعر و رمان از خود بر جای گذاشته است.
او تا پیش از مهاجرت به اروپا به مدت یک سال حبس (۱۹۸۰) در زندان رژیم صدام حسین را تجربه کرد.
در سال ۱۹۹۲ با مصطفی گرمیانی، شاعر و روزنامهنگار ازدواج کرد که بعدها همسرش در شهر کرکوک در عملیاتی تروریستی کشته شد. او سپس با تنها دخترش به سوئد مهاجرت کرد و سالها بعد به اربیل بازگشت. مهاباد حدود ۳۵ کتاب ادبی منتشر کرده که شامل شعر، داستان و ترجمه است. او علاوه بر کردی به زبانهای عربی، سوئدی، انگلیسی و ترکمانی مسلط بود.
- نمونهی شعر:
(۱)
[کوچ]
کوچ، پیوند میان دو لحظه است
در رویا موطن را نظاره میکند
در هشیاری، همیشه رفتن را.
(۲)
[سه دعا]
کاش مرگم پیش از مرگت اتفاق نیافتد
میدانم
اگر پیش از تو بمیرم
نه تنها اشک
بلکه چشمانت نیز به راه خواهد افتاد
کاش مرگت
پیش از مرگم اتفاق نیافتد
اگر پیش از من بمیری
روح سپیدم
از چشمانم بیرون میپرد
کاش هرگز با هم نمیریم
بعد از ما
چه کسی قداست عشق را
به آواز میسراید؟....
(۳)
[مایه زدن]
میشود "مایه"ی همهی دریاها
تنها چکهای باران باشد
میشود "مایه"ی لکه ابرهای غولآسا
کمی از پنبه خونآلود زخم شهیدی باشد
با رنج و گرسنگی زندگی را بسر برده
در عطش و تشنگی با زندگی وداع گفته!.
(۴)
[غربت]
غربت قطع زمان است در لحظه
قهر کردن از خود است.
(۵)
[قهر کردن]
قهر کردن، ابزار پیوند دو انسان است
میگشایند دلشان را برای هم در میعادگاه.
(۶)
[پیام، شعر، عشق]
همه چیز از دستم شد
جز خیال،
شعر و
عشق
همیشه بار و بنهی سفرماند
بر مسند پیامبری مینشانندم
فرداهایم را همانگونه که بخواهم رقم میزنند
آنان سلاطین قدرتماند
پیغامهایم را
با من میرسانند.
جمعآوری:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
ـــــــــمنابعـــــــــ
- کانال تلگرامی هنر نیوز.
- کانال تلگرامی نویسندگان و هنرمندان غرب کشور.
- سایت عصر ایران.
- سایت کردستان ۲۴.
- و...