انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

عاشق نخواهم شد

هیچ قصد و نیتی ندارم

برای دوباره عاشق شدن 

اما اگر دوباره تو را ببینم 

بیشتر از حد و حدود جنون

دوستت خواهم داشت و برایت جان خواهم داد.

...

نمی‌خواهم دیگر بنویسم 

هرچه هم نوشتم، اهمیتی به آن ندادی!

اما نمی‌توانم در هوای تو زندگی نکنم  

هیچ کاری با عشقت، کردنی نیست.

...

می‌گفت خودم را راحت کنم 

دیگر یاد و خیالم سراغت را نگیرد

اما محال است کسی را

به اندازه‌ی تو دوست بدارم.

...

دور شدی از من، ولی شبی ناگهان ترکم نکن!

به صدایی، دلت یکه خواهد خورد

وقتی خبر مرگ من را بشنوی و

روح و جانت به لرزه خواهد افتاد.

...

دیگر خواهی فهمید که تنهایی 

آن زمانی‌ست که من از تو دورم

هرچه بکنی که آسوده خاطر باشی 

من از قصاوت قلبت نخواهم کاست.

...

به یاد بیاور که تنها زنی بودم که 

برای به دست آوردن عشقت، خودم تنها شدم

بی‌تفاوتی تو هم چنان بود

بودنت هم از آزارم نکاست.

...

هرگونه باشی و هر کاری بکنی 

در وجود من هرکز گم نخواهی بود

تو تمام آزار و اذیتی هستی که 

تا وقتی من باشم، هستند.


شعر: #دریا_حلبچه‌ای

برگردان: #زانا_کوردستانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.