انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

حمیدرضا شکارسری

حمیدرضا شکارسری

استاد "حمیدرضا شکارسری"، شاعر، پژوهشگر، نویسنده و منتقد ادبی ایرانی، زاده‌ی ۲۷ خرداد ۱۳۴۵ خورشیدی، در تهران از والدینی 
شمالی است.
  
چند سال اول زندگی خود را به دلیل اینکه پدر و مادرش اهل رشت و انزلی بودند، در شمال کشور گذراند، تا اینکه تحصیلات اولیه‌ی خود را تکمیل کرد و پس از آن برای تحصیل در رشته‌ی زمین‌شناسی وارد دانشگاه شهید بهشتی شد. پس از اتمام تحصیلات به استخدام وزارت راه و ترابری درآمد و در آنجا مشغول به کار شد.
وی از ۱۶ سالگی به سرودن شعر می‌پرداخت و در سال ۱۳۶۲ برای نخستین بار غزلی از او در مجله‌ای به چاپ رسید. سپس از سال ۱۳۶۵ به‌طور جدی وارد عرصه شعر شد. از سال ۱۳۷۱ نیز کار نقد شعر را شروع کرد. در نتیجه با نخستین کتاب مجموعه شعر خود در سال ۱۳۷۵ با عنوان «باز جمعه‌ای گذشت» وارد دنیای نشر شد. علاوه بر این وی تاکنون مسئولیت کانون ادبی فرهنگسرای جوان تهران را نیز بر عهده داشته‌ است.
از وی تاکنون بیش از ۲۰ جلد کتاب شعر و پژوهش ادبی منتشر شده‌ است.

◇ جوایز ادبی و هنری:
- کتاب سال دفاع مقدس
- کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
- کتاب سال جشنواره قلم زرین
- جشنواره‌ی کتاب سال رضوی
- برنده‌ی جایزه‌ی قلم زرین
- کتاب سال استان لرستان
- برنده‌ی نخستی جایزه‌ی ادبی قدس
- شاعر برگزیده‌ی جشنواره‌ی شعر فجر
و...

◇ کتاب‌شناسی:
- چراغانی بی‌دلیل: مجموعه شعر با موضوع دفاع مقدس، نشر هزاره ققنوس، ۱۳۸۴
- از تمام روشنایی‌ها، مجموعه شعر، ناشر انجمن شاعران ایران، ۱۳۸۲
- پیرتر از خود، مجموعه شعر، انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۷
- از سکوت به حرف، مجموعه نقد ادبی، انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۲
- شلیکم کن: پیش از آنکه باروتم نم بکشد!، مقالات تحلیلی با موضوع شعر مقاومت، گروهی از مؤلفان، نشر حرف نو، ۱۳۸۹
- آسمان زیر ابرها، مجموعه اشعار در مورد امام رضا (ع)، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۸۶
- عصر پایان معجزات، مجموعه شعر، نشر هنر رسانه اردی بهشت، ۱۳۸۷
- حماسه‌های مکتبی، مقالاتی با موضوع شعر آئینی عاشورا، گروه مؤلفان، نشر خیمه، ۱۳۹۰
- تروریست عاشق، گزیده اشعار، نشر تکا (توسعه کتاب ایران)، ۱۳۸۷
- هفتاد و دو قطره اشک عاشورایی، مجموعه اشعار عاشورایی، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۱
- زیست در من جمعی، نقد آثار شعر دفاع مقدس، محمدرضا روزبه و حمیدرضا شکارسری، نشر اردی بهشت جانان، ۱۳۸۹
- چیزی قطب‌نماها را دیوانه می‌کند، مجموعه اشعار سپید در مورد دفاع مقدس، ناشر فصل پنجم، ۱۳۸۸
- تنها برف کوچ نکرده‌است، مجموعه شعر نو، ناشر گنج عرفان، نشر شانی، ۱۳۹۱
- هر شاعر درختی‌ست، گزیدهٔ شعر اعضای کانون ادبی فرهنگسرای جوان، نشر فصل پنجم، ۱۳۹۰
- ضریح ساده (مجموعه شعر) گزیده اشعار مذهبی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۶، نشر علم، ۱۳۸۷
- چتر شورشی، ۱۰۰ قطعه شعر کوتاه با محوریت ابر، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۰
- زایشمرگ‌های متن، نقد و بررسی اشعار نو، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۰
- زایشمرگ‌های متن ۲، نقد و تفسیر شعر فارسی، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۵
- زایشمرگ‌های متن ۳، نقد شعرهای کوتاه معاصر، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۸
- پرانتزهای شکسته: مجموعه شعر، ناشر نوید شیراز، ۱۳۸۸
- باز جمعه‌ای گذشت، مجموعه شعر، انتشارات سوره مهر، ۱۳۷۵
- گزیده ادبیات معاصر، مجموعه اشعار نو، نشر نیستان، ۱۳۷۸
- حماسه کلمات: نقد و بررسی ۲۰ سال شعر دفاع مقدس، ۱۳۷۹
- رد پا بر لبهٔ تیغ، مجموعه شعر نو، نشر شانی، ۱۳۹۳
- عاشقانه‌های تاریک‌روشن، مجموعه شعر نو عاشقانه، نشر هزاره ققنوس، ۱۳۹۲
- چه تنهاست ماه، مجموعه شعرهای نیمایی، ناشر شهرستان ادب، ۱۳۹۵
- عاشقانه‌های پستی، مجموعه شعر، نشر فصل پنجم، ۱۳۹۵
- شب‌نامه، مجموعه شعر با موضوع شب، انتشارات نگاه، ۱۳۹۵
- شکل‌های فراموشی، مجموعه اشعار کوتاه و سپید، انتشارات آوای کلار، ۱۳۹۶
- تظاهرات حرف‌های اضافه، مجموعه اشعار نو، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۶
- بوسه ترسو، مجموعه اشعار اجتماعی، انتشارات مهرآفرید، ۱۳۹۶
- دلیل پنجره، مجموعه اشعار با موضوع شب احیا، انتشارات سپیده‌باوران مشهد، ۱۳۹۶
- هفت سین در بهمن ماه، مجموعه اشعار، انتشارات شهرستان ادب، ۱۳۹۶
- عاشقانه‌هایی برای دشمن، مجموعه اشعار، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۲
- سایه روشن‌های سایه: نقد اشعار هوشنگ ابتهاج، ناشر کانون اندیشه جوان، ۱۳۹۸
- عاشقانه‌های پکن، شعر سپید، نشر نیماژ، ۱۳۹۲
- استمرار تازگی: نقد و تحلیل آثار چند شاعر معاصر، نشر ایهام، ۱۳۹۸
- به انسان می‌گفتند اندوه، مجموعه شعر، نشر آثار برتر، ۱۳۹۷
- شکل‌های فروتنی، مجموعه شعر نو، ناشر فصل پنجم، ۱۳۹۱
- تلنگر باران، مجموعه شعر نوجوان، ناشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۹۴
- شکل‌های لیلا، مجموعه شعر عاشقانه، نشر ماه باران، ۱۳۹۶
- شکل‌های مرگ، مجموعه اشعار کوتاه نو، نشر ادبی الف، ۱۳۹۴
- تعریف تازه اندوه، مجموعه شعر دربارهٔ امام خمینی (ره)، نشر عروج، ۱۳۹۴
- معمای پیراهن تو، مجموعه شعر عاشقانه نو، نشر ادبی الف، ۱۳۹۴
- سطری پر از میل بوسه، سروده‌های اجتماعی و سیاسی و عاشقانه، نشر نزدیک‌تر، ۱۳۹۶
- تمرین سکوت می‌کنم بعد از تو، مجموعه رباعیات، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۸
- چراغ قوه در چشم خورشید، مجموعه شعر نو، انتشارات شب چله، ۱۳۹۷
- شکل‌های گور، مجموعه شعر نو، نشر آنیما، ۱۳۹۷
- به داشتن تو ادامه می‌دهم، مجموعه شعرهای سپید، نشر ایهام، ۱۳۹۷
- عاشقانه‌های رنوی پیر قرمز، مجموعه شعر سپید، انتشارات سیب سرخ، ۱۳۹۸
و...

همچنین در سال ۱۳۹۶ گزیده‌ای از اشعار ایشان به زبان ترکی استانبولی با ترجمه‌ی خانم "شیرین راد"، در قالب کتابی با عنوان «از قلب تهران به قلب استانبول» ترجمه شده‌است.
همچنین کتاب عصر پایان معجزات با عنوان The era of no miracles به صورت دو زبانه فارسی-انگلیسی ارائه شده‌است که مترجمان آن جی‌دان سپهری و حسین احمدی هستند.

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
اعتراف می‌کنم
دیشب چند خانه را خالی کرده‌ام
اعتراف می‌کنم
همین امروز یک بنز آخرین مدل را به سرقت برده‌ام
اعتراف می‌کنم
جیب‌های امروز مترو را من زده‌ام
اما آقای قاضی!
به خدا قسم این جنگل، این رود، این نسیم
به خدا این بهار کار من نیست!

(۲)
از اوج سقوط می‌کنم بعد از تو
دل را برهوت می‌کنم بعد از تو
در آینه خیره می‌شوم بی‌تصویر
تمرین سکوت می‌کنم بعد از تو
یک‌سال دگر گذشت و ما پیر شدیم
نزدیک شدن به مرگ تبریکش چیست؟

(۳)
بن‌بست‌ها خوبند
وقتی که دیگر ناامید ناامید
بر آخرین دیوار
سر می‌گذاری اشک می‌ریزی
وَ آن پلاک گم شده در کوچه‌ای دیگر در این شهر دراندردشت
آرام خوابیده‌ست بر دیوار
 

(۴)
پیراهنت دور است از تو
دور است حتی پوستت از تو
من باید از پیراهنت نزدیک‌تر باشم به تو
نزدیک‌تر از پوستت حتی
من‌ باید از تو به خودت نزدیک‌تر باشم
باید خودت باشم...

(۵)
ابر ملخ رسید و گذشت
دهقان
بر شانه‌ی نحیف مترسک
چون ابر سرگذاشت و 
یک ریز گریه کرد.

(۶)
ته‌چین مرغ زعفرانی بی‌حضور مرغ
درمان درد معده با آروغ
بارسا - رئال، آه ال کلاسیکو!
لبخندهای زرد رنگ افخمی در سینمای هفت
چُس‌ناله‌های افتخاری روی موج سرزمین هرز شعر
سمت خدا با شصت کیلو ریش و عمامه
یک بار دیگر ناخدا خورشید، گاندو، زیرخاکی
جومونگ، تهران بیست، ببست و سی
اخبار خوشبختی ما، بدبختی دنیا
اخبار خوشبختی ما، بدبختی دنیا
اخبار خوشبختی ما، بدبختی دنیا...
این ناترازی پس چه شد؟
این قطع برق لعنتی پس کو؟

(۷)
پلک می‌زنم به ناچار
و لحظه‌ای تو را نمی‌بینم
پلک می‌زنم
و لحظه‌ای دیگر
پلک می‌زنم
و باز هم لحظه‌ای دیگر
لعنت به پلک‌های من
که حتی کنار تو
مشغول از دست دادن توام!

(۸)
تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی
تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی
تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی
تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی - تو نیستی - ...
چقدر باید جریمه بنویسم؟
نبودن تو که تقصیر من نیست.

(۹)
وقتی برف
سنگین باشد
نقاشی چه ساده است.

(۱۰)
دیدم یک ناشناس در آیینه
یک آدم بی‌حواس در آیینه
می‌رفتم و در پشت سرم جا می‌ماند
یک مرد به التماس در آیینه.

(۱۱)
و در انتها
دست‌های درخت از میوه تهی بود
سایه تعارف کرد.

(۱۲)
چند روز بیشتر نمانده است
برف‌ها 
آب می‌شوند و چند روز بعد
روی شاخه‌ها جوانه می‌زنند
برگ می‌شوند
من ولی
برف نیستم
نه آب می‌شوم نه برگ
آدم آهنی فقط
زنگ می‌زند
باز هم
مثل هر سال
حیف و میل می‌شوم.

(۱۳)
بیهوده بود
خاموش کردن چراغ و در تاریکی پنهان شدن
بیهوده بود
خواباندن ساعت
بیهوده بود
خیره شدن به عکس‌های قدیمی..‌.
بیهوده بود
و موهایم همچنان سپید می‌شد.

(۱۴)
بال‌هایت را
یک دو روزی قرض می‌خواهم
آن سوی دیوارها رازی‌ست
                            می‌خواهم بدانم
ناگهان گنجشک تا بالاترین شاخه پرید و گفت:
هیچ رازی نیست آن سو نیز
بادها بی‌خود شلوغش کرده‌اند
بال‌ها بیهوده می‌کوبند بر هم...

(۱۵)
دیوار اگر نبود
جهان
یک پنجره بود.

(۱۶)
انسان‌های نخستین
برای گفتن دوستت دارم
فقط باید یکدیگر را می‌بوسیدند
ما
هزاران سال
دیر به دنیا آمده‌ایم...

(۱۷)
باد
چقدر باید تند باشد
تا چروک‌های صورتم را
ببرد؟

(۱۸)
اعتراف می‌کنم
دیشب چند خانه را خالی کرده‌ام
اعتراف می‌کنم
همین امروز
یک بنز آخرین مُدل را به سرقت برده‌ام
اعتراف می‌کنم
جیب‌های امروز مترو را من زده‌ام
اما آقای قاضی!
به خدا قسم
این جنگل، این رود، این نسیم
به خدا این بهار کار من نیست!

(۱۹)
نگاهم کن
بگذار خودکار از دستم بیُفتد
لبخند بزن
بگذار کاغذم را باد ببرد
چیزی بگو
بگذار کلمات
برای همیشه گُم شوند
تو دوستم داشته باش
خونِ این شعر به گردن من!

(۲۰)
باران، اثر انگشت ها را شُست
آفتاب، رد پاها را پاک کرد
ابرها گریختند
و گناهِ سیل
به گردنِ آسمان افتاد
مظنون همیشگی!

(۲۱)
در خواب مگر
بیدار شوم
از این خواب.

(۲۲)
گل یا پوچ؟
من دوست دارم همیشه ببازم
اما هیچ مُشتی
پوچ نباشد.

(۲۳)
شب‌های غمت به سر نخواهد آمد
عاشق نشوی سحر نخواهد آمد
چون کرم، درون پیله خواهی پوسید
پروانه‌ای از تو در نخواهد آمد.

(۲۴)
فقط یک نفر سیاه نپوشیده
فقط یک نفر سه تیغه کرده
فقط یک نفر فاتحه نخوانده
و گریه نکرده که هیچ
خنده از لبش کنده نمی‌شود
فقط یک نفر
همان که زیر روبان سیاه نشسته
و زل زده به بقیه.

(۲۵)
چاقویی بردار
و تصویر ماه را
از آب برکه جُدا کن
آن گاه بیا و نامت را
از روی قلبم پاک کن!

(۲۶)
ساعتِ مُلاقات
تمام شده
پرستاری
انگشت، روی دماغش می‌گذارد
و در قاب می‌نشیند!

(۲۷)
گورکن
هر روز
چه آرزوهای بزرگی را
به گور می‌برد...!

گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی



سرچشمه‌ها
- مجله ادبی قاف
HamidRezaShekarsariS@
Sherekotahh@
Badafrah1@
و...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد