استاد "یحیی ناصری بفروئی" یکی از شاعران و معلمان فرهیختهی استان یزد زادهی شهر میبد است.
بانو "زهرا رسولزاده" شاعر، داستاننویس، ترانهسرا، مترجم و ویراستار اصفهانی، زادهی سال ۱۳۵۵ خورشیدی، در کاشان است.
زندهیاد دکتر "سید علی موسوی مشکات"، شاعر، منتقد و داستاننویس افغانستانی مقیم ایران، زادهی ۲۴ دی ماه ۱۳۶۱ خورشیدی، در شهر قم بود.
بانو "سهیلا زارع" شاعر، نویسنده و خبرنگار لرستانی، زادهی پلدختر است.
استاد "کاوه گوهرین" زادهی نخستین روز از مهر ماه سال ۱۳۳۴ خورشیدی در اهواز، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات ایرانی است.
آقای "قاسم عبدالهی" متخلص به "آبان" شاعر ایلامی، زادهی ۵ آبان ۱۳۶۳، در آبدانان است.
آقای "قاسم عبدالهی" متخلص به "آبان" شاعر ایلامی، زادهی ۵ آبان ۱۳۶۳، در آبدانان است.
نگاهی به کتاب هالینکا
کتاب داستان "هالینکا" نوشتهی "میریام پرسلر" نویسندهی کودک و نوجوان آلمانی با برگردان "مژگان کلهر" است.
خانم "میریام پرسلر" زادهی ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی در شهر "دارمشتات" است و در دانشگاه فرانکفورت و مونیخ به تحصیل در رشتهی نقاشی و زبان پرداخت.
وی بیش از ۳۰ کتاب کودک و نوجوان را به عنوان نویسنده منتشر کرده است و بیش از ۳۰۰ اثر را توسط نویسندگان دیگر از عبری، انگلیسی، هلندی و آفریکانس ترجمه کرده است. او همچنین برای ترجمه نسخهای از دفتر خاطرات "آنه فرانک"، "خاطرات یک دختر جوان" در سال ۱۹۹۱، شناخته شده است.
سرانجام وی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۹ در شهر "لاندسهوت آلمان" درگذشت.
کتاب "هالینکا" نخستین و تا زمان نگارش این تخلیص، تنها کتاب ترجمه شده از او در ایران است.
این کتاب چاپ دوم ۱۳۹۰ انتشارات پیدایش با ویراستاری "حمیدرضا داداشی" در هزار نسخه و ۲۴۰ صفحه است.
موضوع کتاب به زندگی دختری به نام "هالینکا" در یک پرورشگاه اختصاص دارد. هالیکا ارتباط خاصی با خاله لو، خواهر مادرش دارد و قرار است که بعد از ازدواج خالهاش با او زندگی کند.
هالیکا دختری حساس و درونگراست که هر شب مخفیانه به انبار پرورشگاه میرود و خاطرات خود را در دفتری مینویسد. در این بین بر حسب اتفاق با یکی از دختران آنجا به نام "رناتا" دوست شده و در آخر داستان همراه او برای دیدن خالهاش رهسپار میشود.
گرچه داستان اکثرن دیالوگ محور است و شخصیت اصلی داستان به تعریف و روایت میپردازد، اما تصویرسازی فوقالعاده و بیان ماوقع به طور دقیق و روشن است، که خواننده را در خود فرو میکشاند، انگار در وسط ماجرا قرار دارد.
یک نکتهی جالب در مورد این کتاب که ۱۷ فصل دارد، اینکه اسامی فصول آن هر کدام خود یک دنیا حرف و حدیث دارند و درس زندگی به خواننده خواهد داد. این فصول به نامهای زیر اسمگذاری شدهاند:
- کسی که نمیتواند گاز بگیرد، نباید دندانهایش را نشان بدهد.
- پنج دقیقه در باغ بهشت، بهتر از یک عمر در جهنم است.
- آدم فقیر لازم نیست از دزدها بترسد.
- کسی که به قصرهای مجلل فکر میکند، جایش را در کلبه از دست میدهد.
- کسی که میخواهد گوسالهی چاقی را بکشد باید اول خوب به او غذا بدهد.
- وقتی خوشبختی از راه میرسد، در را باز کن.
- افکار تیره، نوری در قلب باقی نمیگذارند.
- فقط کسی که خم میشود سکه را بردارد، میتواند آن را در جیبش بگذارد.
- تنهایی حتی در بهشت هم خوب نیست.
- کسی که نان دارد، برای بریدنش چاقو هم پیدا میکند.
- پشم گاو را چیدهای و شیر قوچ را دوشیدهای.
- دوست فقیر از دشمن ثروتمند بهتر است.
- سگ کتک خورده دستی که چوبش را گرفته لیس نمیزند.
- رویای یک مرغ چیست؟ ارزن، فقط ارزن.
- وقتی کسی شاخهای گاو را بگیرد، دیگری میتواند شیرش را بدوشد.
- خداوند مشکلات را جبران میکند.
- چه کسی عسل میخورد وقتی که شکر هم درست به همان شیرینی است؟
در بخشی از کتاب میخوانیم:
《 هر کسی خاطراتی داره که دوست نداره به اونا فکر کنه. هر کسی چیزی داره که از اون خجالت میکشه و نمیخواد که دربارهاش حرف بزنه. 》
به قلم: #لیلا_طیبی (رها)
خانم "نیلگون مارمارا" شاعر ترک، در ۱۳ فوریه ۱۹۵۸ میلادی، در شهر در استانبول، در خانوادهای مهاجر از بالکان به دنیا آمد. پدرش از پلوون بلغارستان و مادرش از ویدین به استانبول مهاجرت کرده بودند.
آقای "حسین معاصر" شاعر ایرانی زادهی سال ۱۳۶۷ خورشیدی در ایلام است.
نگاهی به کتاب
گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکهی جزیرهی رنگها
▪سه شعر کوتاه از #رها_فلاحی
(۱)
سیاه، قرمز، سبز،
آبی، بنفش، زرد،
رنگین کمانی در جعبه!.
(۲)
کبوتری در شعرهایم،
لانه کرده است!
-- من به پرواز در خواهم آمد...
(۳)
خورشید که سر میزند،
ماه
با
ستارگان چه خوابی میبینند؟!
#رها_فلاحی
زندهیاد، "سیدنجمالدین انیسی"، استاد تاریخ، نویسنده و شاعر پیشکسوت کرد در سال ١٣٢٥ خورشیدی، در مهاباد دیده به جهان گشود.
بانو "سپیده مختاری آبکنار"، شاعر گیلانی، زادهی سال ۱۳۵۹ خورشیدی، در بندرانزلی و اکنون ساکن بندرعباس است.
▪چند شعر کوتاه از #لیلا_طیبی (رها)
(۱)
روزگارم،،،
به قدمت کلاغهای تاریخ سیاه است؛
شاید مترسکی هستم
نگهبان کویر لوت!
آه،،،
به بطلان میگذرانم
دو روز عمر را
به کدامین فصل سپردهای
قدومت را!
(۲)
آی باران! باران جان!
نه نمازمان را پاسخ دادی و،
نه دعایمان مستجاب شد.
بیا...
که لبِ تشنهی زمین،
زخم برداشته است!
(۳)
دست سبزت،
--ید بیضای موسا وُ،
--لبت چشمهی آب حیات.
ای مسیحای کفر و دین!
میڪُشی و
زنده میسازی یهودایت را:
---چرا...؟
#لیلا_طیبی (رها)
زندهیاد "فضیل حسنو داغلارجا"، شاعر ترک، زادهی ۲۶ اوت ۱۹۱۴ میلادی، در استانبول، است.
استاد "عبدالله سلیمان" متخلص به "مهشخهل" (مشعل) شاعر کُرد عراقی، زادهی سال ۱۹۶۴ میلادی در کرکوک است.
جناب آقای "خلیل محمدی هزاری" مشهور به "کاک خلیل" شاعر لکزبان، زادهی سال ۱۳۵۹ خورشیدی، در روستای هزارخانی بخش کاکاوند شهرستان دلفان است.