انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

شعر و ادبیات و کمی سیاست

برگردان شعرهایی از وریا امین

■ برگردان شعرهایی از وریا امین 

(۱)
با پیراهن سفید عروس‌اش کردند،
یار من نه،
سرزمینم را می‌گویم.
   
(۲)
اگر شد بیا!
می‌خواهم ذره‌ای از زیبایی‌های دنیا را ببینم.
 
(۳)
نمی‌دانم!
که در کودکی چه خطایی کردم،
که به این زودی بزرگ شدم؟!

(۴)
نمی‌دانم، مردان دیگر، که دلبسته‌ی تو اند، 
چه زیر سر دارند؟!
من فقط، شانه‌هایت را می‌خواهم 
که زیر سر، داشته باشم!

(۵)
دو جنگ بزرگ را پشت سر گذاشتم و
گلوله‌ای برای سرزمینم شلیک نکردم.
فقط به این خاطر که زنده بمانم و 
در پناه عشق تو پیر شوم.

(۶)
سخنی از من و کلامی از تو،
اینچنین بود که شاعرها 
گفتگوهایشان را به پایان بردند و 
نامش را شعر گذاشتند.

(۷)
حتمن بیا، تا همه تو را ببینند،
چرا که باید بدانند،
این شعرها، سروده‌ی من هستند.

(۸)
مردی قدیمی‌ام!
برای اینکه بگویم: "دوستت دارم"
گل‌های در دستم را بو کرده و 
تو را تماشا می‌کنم.

(۹)
دوباره به کافه‌ای رفتیم،
نشستی و گفتی:
- من قهوه‌ می‌خواهم، تو چه؟
گفتم: می‌شود من، تو را بخواهم!

(۱۰)
زمستان،
پاییزی‌ست، 
که کمی پیر شده‌ است.


شعر: #وریا_امین شاعر کرد عراقی ساکن سوئد
ترجمه: #زانا_کوردستانی 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.