ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
کتاب طولانیترین شب
کتاب "طولانیترین شب" نوشتهی "ماریون دینباور" با ترجمهی زندهیاد "پانتهآ اقبالزاده" است.
تصویرگر این کتاب که ویژهی ردهی سنی ۸ تا ۱۰ سال با موضوع محیط زیست است، آقای "تد لوین" است.
انتشارات میچیکا این کتاب را با ویراستاری استاد "شهرام اقبالزاده" برای نخستین بار در سال ۱۴۰۱ خورشیدی، در ایران چاپ و منتشر کرد.
این کتاب برندهی جایزهی بادبادک طلایی برای متن کتابهای تصویری ۲۰۰۹ میلادی شده است.
■●■
ماجرای کتاب چنین است:
شب است و تاریکی و سرما همه جا را فرا گرفته است. کلاغی قارقار کنان خبر رفتن خورشید را میدهد. او مدعی است، که میداند چطوری میتواند خورشید را برگرداند اما باد میگوید کار او نیست.
گوزن هم همین ادعا را میکند اما باد باز هم همان را میگوید. در پاسخ به روباه، باز هم باد همان جمله را تکرار میکند. اما چه کسی میتواند خورشید را بازگرداند؟ این کار از دست چه کسی بر میآید؟ آنهم وقتی که شب بلند است! خیلی بلند! طولانیترین شب!.
■●■
کتاب طولانیترین شب، سرودیست شاعرانه در وصف خورشید. خورشیدی که بود و نبود زمین وابسته به اوست و اگر نباشد جایش را سردی و تاریکی میگیرد.
اما کتاب طولانیترین شب، فقط دربارهی خورشید نیست. درباره "چرخ ریسَک" هم هست. چرخ ریسَکی که خیلی کوچکتر از دیگران است. او در این کتاب نماد کودک است.
همانطور که یک کودک در خانه با صدایش، آوازش، خندهاش و حتی گریهاش جریان زندگی را نشان میدهد. اینجا هم چرخ ریسَک است که میتواند خورشید زندگی را برگرداند.
بیتردید وقتی که کودکی این کتاب را بخواند یا برایش خوانده شود، خودش را در قالب چرخ ریسَک قصه خواهد دید و با لذت بیشتری داستان را دنبال میکند.
◇ در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
(۱)
در سرما و یخبندان،
همه منتظر بهار هستند.
بهار،
گاهی همان گرمای دوستی و همدلی است.
(۲)
برفی سنگین بر زمین نشسته است.
همهجا تاریک و همه چیز یخزده است.
تمام حیوانهای جنگل در آرزوی گرما هستند.
جانورهای زیرک و بزرگ به خود مینازند که فقط آنها میتوانند خورشید را باز گردانند، اما باد از همه بهتر میداند.
او حیوانهای کوچولو و مهربان را دور هم جمع میکند تا روزی دیگر را آغاز کنند.
#زانا_کوردستانی