■ برگردان شعرهایی از وریا امین
(۱)
برایت باد را، از وزش باز میدارم و
برایت خورشید را، پایین میآورم و
دریای را در حیاط میگذارم و
ماه را داخل پنجره زندانی میکنم،
اینها حرفهای قلبمه سلمبهی شاعرهاست!
تو بمان،
من برایت میمیرم.
(۲)
آمدم، کنارت نشستم،
من دلم تنگ بود
و تو، قبرت.
(۳)
به وقت خشم، زیباتر میشوی،
شبیه کودکی که به او میگویند:
-- "زشت شو، زشت شو"
(۴)
بیا تا مثلی کوردی، بیاموزمت،
برای نمونه:
نان برای نانوا و تو هم برای من.
(۵)
باید سراغ دکترم بروم،
او به من نگفته است،
که قرصهایم را کی بخورم،
پیش از دیدن تو یا بعدش!.
(۶)
تمام روز را
به امید شنیدن کوچکترین خبری از تو
به همهی اخبار گوش میدهم.
(۷)
انسانها تنهایمان خواهند گذاشت.
زیرا گاهی،
رفتن آسانتر از ماندن خواهد بود.
(۸)
آدم بە آدم میرسد،
اما ما
دیگر دو کوە شدهایم!.
(۹)
گفتم: هرگاه که تو را ملاقات میکنم
ماشینم را جا میگذارم و پیاده به خانه بر میگردم.
گفت: چرا؟
گفتم: چونکه رانندگی در حالت مستی ممنوع است!.
(۱۰)
گاهی کافیست
کسی را داشته باشی،
که دورادور، به یاد تو قهوهای بنوشد.
شعر: #وریا_امین شاعر کرد عراقی ساکن سوئد
ترجمه: #زانا_کوردستانی